وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

نخواهد رفت در لطف و کرم؛ دستت به کم آقا

http://uupload.ir/files/kugl_%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF_%D8%B1%D9%81%D8%AA.jpg

نخواهد رفت در لطف و کرم؛ دستت به کم آقا

گدا حاجات خود را کاملا مطلوب خواهد کرد

طلایی! بی نظیری! مهربانی! بس که آقایی

من بدم... دستان تو جنس مرا مرغوب خواهد کرد

کنار پنجره فولاد حاجت گم نخواهد شد

برای بایگانی گنبدت مکتوب خواهد کرد

خیابان های اطراف حرم حتی شفاخانه‌ست

نبات و زعفرانت حال من را خوب خواهد کرد

تو شرط اصلی جنّت؛ ولایتدارِ با رأفت

همین تلفیق عالم را به تو مجذوب خواهد کرد

مدح طوفانی امیرالمومنین علی (ع)

مدح طوفانی امیرالمومنین علی (ع)

قطره ای از دریا

بسم رب الرسول

بسمِ ربِ الرِّسول ربِّ نبی

و پس از آن عَلیٌ الأَعلا

و سپس روی دفترم بافخر

مینویسم فقط علی مولا

مظهر برج انمایی و

شاهکار خدای منانی

طاهری و مطهر و شفاف

تو دقیقا شبیه  قرآنی

چون گشودم کتاب قرآن را

دیدم آیات منجلی بودند

جزء در جزءُ کلّ احزابش

یک به یک مِدحت علی بودند

علما دربیان و  تفسیری

ز حروف مقطع آوردند

و صِراطٌ عَلیُّ نُمسِکُهُ

عَلیٌ حق ؛ چنین ادا کردند

کل اشجار گر قلم گردند

آب دریا اگر شود جوهر

تا نویسند کل کاتبها

شمه ای از فضیلت حیدر

در هزاران کتاب و صد دفتر

وصف عین علی که جا نشده

کل عالم به مدح او اما

حق لام علی ادا نشده

ذکر نادعلی توست علی

که  کندبنده  را ز  غم آزاد

و چه کس در رکوع بین نماز

چون تو انگشترش به سائل داد

زنگ درب بهشت ذکرتو و

بهترین اسم و افضل الاذکار

مردگان را حیات می بخشد

نام زیبات یکصد وده بار

آسمانها و نُه فلک نزدت

همگی احترام میکردند

انبیا ،اولیاءُ عِلِّیین

پیش پایت قیام میکردند

در زمین در زمان ز عرشُ فرش

و عوالم علی بود حاکم

سر در عرش حک نموده خدا

و یدالله فوق ایدیهم

وصف نام تورا چگونه کنم

عَجِزَ الواصِفون عن صفتک

که بشر قاصر است از وصفت

ما عرَفناکَ حق معرفتک

پدرِ آدمِ ابو البشری

پدرِخاک  یا ابالاِربَه

حق پس از آفریدنت فرمود

فتبارک به خلقتت بَه بَه

پدر زینبی و ثارالله

جان فدای شکوفه ی یاست

کار صدها مسیح و موسی را

میکند دستهای عباست

پا نهادی به عالم امکان

دل اهل زمین هلاک تو شد

تو که بودی که بدو آمدنت

خانه ی کعبه سینه چاک تو شد

نه فقط بر زمینیانِ جهان

به سماواتیان  امیری تو

ای شه لافتی بنی شوکت

شه نام آور غدیری تو

کوری چشمِ دشمنت مولا

درحدیثی نبی چنین فرمود

بافضیلت ترین  عبادتها

ضربه ی تو به روز خندق بود

فاتحِ بدرُ خیبرُ اُحُدی

اسدالله شیر بی بدلی

تو امیری و شیر بی پروا

بر تو زیبنده است نام علی(ع)

تیز مانند ذولفقار دو دم

اِنحنای کمان ابرویت

لشکر و صدسپاه گردیدند

همه چیره ز زور و بازویت

عبدود،مرحب و هزاران یل

همچو کاهند درکف مشتت

تویی آن پهلوان که کنده شده

درب خیبر به ناز انگشتت

تو قدَر قدرتی و شیر افکن

که به گَردَت نمیرسد احدی

که نبی وقت رزم می گوید

اسدالله یاعلی مددی

تویی مقصود و مقصدم آری

عاشقت گر شدم هدف دارم

هوس بوسه از ضریح تو وُ

هوس  چاییِ نجف دارم

مال و دارایی ام که چیزی نیست

ای تجلیِ عالم ِ ایجاد

خودمُ بچه ها و همسرمُ

پدرم و مادرم فدای تو باد

و بعید است از تو مولایم

دست رد روی سینه ام بزنی

لحظه مرگ بی قرارِ تو ام

ای که گفتی فَمَن یَمُت یَرَنی

حمل بر خود ستایی ام نشود

در برم  ثروتی کلان دارم

شیعه ی حیدرم بدین منظور

سکه گردید کسبم و کارم

و چه دارد  هر آن که درگیتی

حُبِّ حیدر میان قلبش نیست

بی ولایش به زیر صفر اما

باعلی نمره ی ولایم بیست

در ره عشق پاکتان مولا

سرِ سُرخَم رود ملالی نیست

آنکه منکر شده تورا قطعا

نطفه اش نطفه ی حلالی نیست

سخن این نیست قسمتم بشود

کز غلامان دخترت باشم

من کجا زیبنت کجا ای کاش

خاک نعلین قنبرت باشم

صدو ده خط نوشتم از مدحت

کم ما و کرامتت  مولا

و کنون اذن و رخصتی  بدهید

بنویسم  ز  مادرم  زهرا(س)

شاعر کربلایی مجیدمرادزاده

تا زنده ایم قدر همدیگرو داشته باشیم

تا زنده ایم قدر همدیگرو داشته باشیم

بر مزار مـــــردگان خویش نالــیدن چه سود؟

بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود؟

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

ورنه بر سنگ مـــزارش آب پاشیدن چه سود؟

زنده را در زنـــــدگـــی باید به درد او رسید

ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟

با محـــبت دست پیران را ،عزیز من ببوس

ورنه بر روی مـزارش تاج گل چیدن چه سود؟

یک شبــــی با زنـــده ها غــم خـــوار باش

ورنه بر روی مــــزارش زار نالــــیدن چه سود؟

تا زمـانی زنــــــده ایم از همدگر بیـــــگانه ایم

در عـــزا روی هم دیگر به بــوسیدن چه سود؟

گر توانی زنده های را یک دمی تو شاد کن

در عـــزا عـــطر و گلاب ناب پاشیدن چه سود؟

از برای سالــــمندان یک گل خوشــــبو ببر

تاج گـــــلها در کنار همـــدیگر چیدن چه سود؟

گر نـــــرفتی خـــــانه اش تا زنــــــده است

خانه صاحب عـــــزا تا صبح خـوابیدن چه سود؟

گر نپــــــرسی حـــــال او تا زنــــــده است

گریه و زاری و نالـــــــیدن بـــــرای او چه سود؟

سالها آمد و رفت و نکــردی یاد من

جای خالــــــــی مرا در خانه ام دیدن چه سود؟

گر نـــــکردی یــــــــاد مـــــن تا زنـــــــده ام

سنگ مر مر روی قبر من تو را چیدن چه سود؟

یاد دارم یک غروب سرد سرد

یاد دارم یک غروب سرد سرد

می گذشت از کوچه ما دوره گرد

" دوره گردم، کهنه قالی می خرم

دست دوم جنس، عالی می خرم

کاسه و ظرف سفالی می خرم

گر ندارین ، کوزه خالی می خرم "

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید ، بغضش شکست

" اول عید است و نان در سفره نیست

ای خدا! شکرت، ولی این زندگیست؟ "

بوی نان تازه ، هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم ، روزه بود

باز آواز  دوره گرد

رشته اندیشه ام را پاره کرد

"دوره گردم، کهنه قالی می خرم

دست دوم جنس، عالی می خرم

کاسه و ظرف سفالی می خرم

گر ندارین ، کوزه خالی می خرم "

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت : " آقا! سفره خالی میخرید

ماه_رجب لیلة_الرغائب

ماه_رجب لیلة_الرغائب

اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم

خیلی برای بندگی همت ندارم

اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم

چشمی برای دیدن عبرت ندارم

امروز و فردا می کنم هنگام توبه

حالی برای ترک معصیّت ندارم

ارزان خودم را باختم در دار دنیا

اما حواسم نیست من قیمت ندارم

افتادم اما باز دستم را گرفتی

جایی به جز این خانه من عزت ندارم

وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است

چیزی برای خانه ی غربت ندارم

باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است

چشم امیدی جز به این رحمت ندارم

وقتی حسین بن علی را دوست دارم

از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم

شب های جمعه مادری قامت خمیده

هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده

شاعر:

وحید_محمدی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini