بداهه شاعران راه راه در پاسخ به متوهمان مذاکرهی مجدد
شایع شده است حضرت استاد گفتگو
سر داده باز در همه جا داد گفتگو
دربارهی اصول و فنون مذاکره
برپا نموده کرسی آزاد گفتگو
گفتهست از اوایل دوران مدرسه
هی داشته علاقه به ایجاد گفتگو
چون در کتابهای دبستان نوشته بود
"کردند امین و خواهرش آزاده گفتگو!"
دلواپسان و خار و خسان! کافی است، هان!
آخر کجاست جان من ایراد گفتگو؟
برجام را چو داد خدا با مذاکره
مستیم پس ز لطف خداداد گفتگو
بر روی میز، هستهای و موشک و دلار!
الحق که بود خوشمزه سالاد گفتگو
موگرینی است دختر شیرین ماجرا
ما نیز خسروانه چو فرهاد گفتگو...
ریلکس زیر سایهی برجام پر ثمر
لم داده میخوریم همه باد گفتگو
خرداد پر ز حادثه گرم است و آتشین
باید پناه برد به مرداد گفتگو!
ماییم آشنا به زبان جهان، لذا
دادیم خود به خود، لقب گاد گفتگو!
دنبال راه حل مسائل نباش، چون
حل میشود به قدرت و امداد گفتگو
از پنج و یک اگر نشد آب طغار، گرم
اشکال بوده است در اعداد گفتگو!
بلغور مینمود از این دست یاوهها
دُر میفشاند در همه ابعاد گفتگو!
یاد گذشته کرده و گویی که گشته بود
دلتنگ طعم کیک و لیموناد گفتگو!
آنجا ردیف بود بساط مصافحه
بوسیده بود تک تک افراد گفتگو
باید که چندوقت قرنطینهاش کنید
چون مسری است این مرض حاد گفتگو
آخر چه شد نصیب شما از مذاکرات
جز بوی گند پوشک نوزاد گفتگو؟
در پیچ چارراهِ وین گلفروش شد
بیسرپرست ماند چو اولاد گفتوگو!
برجام شد بلای مهیبی که بعد از آن
مو سیخ میکند به تنم یاد گفتگو!
-با گرگ ها مذاکره کردیم و پارهایم-
با گریه گفت روح روانشاد گفتگو
آری اگرچه ظاهر سازش، گشایش است
اما گره به روی گره زاده گفتگو!
بداهه سرایان:
مهدی امام رضایی
سوده سلامت، فرشته پناهی
حسن یاوری، مینا گودرزی
احمد رفیعی وردنجانی
حامد سنگونی، ناهید رفیعی
محمد علی کمالیمقدم، محمد محمدی
محمود حسنی مقدس
سارا رمضانی، علی اکبر مدرس زاده
احد ارسالی
وطنزبهترین شعرهای طنز
https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA
این هفته که نه؛ وعدهٔ ما از شنبه
هر روز «دو» و «کوه» و «شنا» از شنبه
بگذار یکی دو پُک به قلیان بزنیم
پمپاژ هوا در ریهها از شنبه
بدجور به کلهپاچه عادت کردیم
ایجاد رفرم در غذا از شنبه
هرچند که قلب در عذاب افتاده
اقدام به درمان و دوا از شنبه
اجرای رژیم لاغری فعلا نه
یک کاره از امروز چرا؟! از شنبه
با یار، جفا و جنگ و دعوا الان
دلدادگی و رسم وفا از شنبه
با اکس و کراک، هی فضاپیمایی
اینگونه نرفتن به فضا از شنبه
کجدستی و اختلاس هر وقت که شد
وارستگی و ترک خطا از شنبه
واریز حقوقها به تعویق افتاد
گفتند به امید خدا از شنبه
رفتیم که یارانه بگیریم، نبود
دیدیم نوشته «ای گدا» از شنبه
هر کار به جز سرزنشِ زلفی که
شاید بشود دام بلا از شنبه
این شعر نیازمند چکشکاریست
پالایش هر پرت و پلا از شنبه
مصطفی مشایخی
وطنزبهترین شعرهای طنز
https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA
برمدارعشق
دلم هوای بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکی به دست میگیرم
زنـم بـه سینـه که آمـد محـرم صـادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سـلام من بــه مـزار معطـّر صـادق
به مثل ماه درخشدبه آسمان بقیع
سلام من به ششم ماه فاطمیّ بقیع
سلام من به گل یـاس هاشمیّ بقیع
ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد
همانکه فاطمه رابین کوچه زدگویا
ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد
امام پیر و کهن سال شیعه را کشتند
امان که روح سبکبال شیعه راکشتند
فضای شهر مدینه بیاد او تار است
هنوزسینهٔ آن پیرعشق خونباراست
هنوز میکشد او را عدو به دنبالش
هنوزهم زعدویش دلش به آزاراست
هنوزتلخی کامش به حسرت شهدی است
هنوز چشم دلش بر رسیدن مهدی است
شهادت امام صادق (ع) تسلیت باد
بداههی شهادت امام صادق علیه السلام
آسمان میچکد از گوشهی چشمان شما
عقل سیراب شد از برکت باران شما
منطق و فقه و کلام، آینهی مکتبتان
حکمت و فهم و یقین، گوش به فرمان شما
تا شود حل به هماندیشی عقل و دل و دین
مانده هر مسئلهای دست به دامان شما
مشق عشق است که در مکتب خود فرمودید
دانشآموختگان، واله و حیران شما
صدق گفتار شما منزلت مذهب ماست
سرفرازیم ز الطاف فراوان شما
راه بیراهه حرام است به هرکس، یک بار
جرعهای سر بکشد از خُم ایمان شما
بندهی حلقه به گوشم، نروم جای دگر
چون نمک خوردهام از سفرهی احسان شما
جان گرفتیم اگر؛ مرحمت عشق شماست
جان ما جعفریان باد به قربان شما
گِل ما را به غم و مهر شما آغشتند
هست مرغ دلمان مست و غزلخوان شما
صادق آل محمد نظر انداز به ما
گرهها باز شود از رخ تابان شما
پشتْ در پشت، شما طایفهی احسانید
نفس باد صبا عطر گلستان شما
گره افتاده اگر گاه به کار دل ما
میگشاید همه را گرمی دستان شما
عشق در مکتبتان درس جنون میخواند
عقل هم ذرهای از خیل مریدان شما
مانده اسلام اگر زنده به قال الصادق
پس عجب نیست که باشیم مسلمان شما
برکت علم به شاگردی درگاهت بود
شده مشهور اگر جابر حیان شما
ما همه جیره خور شاه خراسان هستیم
ضامن روزی ما گشته رضا جان شما
فقرا چون هوس حج بزند بر سرشان
بار بندند و بیایند خراسان شما
آتش افتاد به جانم چو شنیدم آنروز
آتش افتاد به سجاده و دامان شما
داغتان بر تن تبدار بقیع است هنوز
تا مصفا بشود گنبد و ایوان شما...
شاعران:
ناهید رفیعی، فرشته پناهی
محمود حسنی مقدس
زهرا آراستهنیا، مینا گودرزی
طاهره ابراهیمنژاد، سوده سلامت
وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز
https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA
همدست اجل
آرام بگازان و نکن بد مستی
انگار کمر به قتل ملت بستی
از بس که گرفتی تلفات از مردم
مشکوک شدم که با اجل همدستی
میترسم اگر مسافرت گردم باز
تا عالم بالا ببری دربستی!!
تا چشم به هم زدم گرانت کردند
آقا نکند آدم دولت هستی؟!
از بس که ضعیف است تنت میترسم
ناگاه ببینم که زهم بگسستی
ای اف به تو و هر که تو را ساخت پراید
حالا که تو هم به قاتلان پیوستی
فرشته پناهی
وطنز بهترین شعرهای طنز
https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA