حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
به خدا علت ایجاد دو عالم زهراست
پاره ی پیکر پیغمبر خاتم زهراست
بهترین مایه ی آرامش جانِ مولا
شادی قلب نبیُّ الَه اعظم زهراست
نه فقط الگوی زن های زمانش بوده
الگوی آسیه و اسوه ی مریم زهراست
و بهشت است که زیر قدمش خلق شده
جلوه ی معنوی کوثر و زمزم زهراست
گریه کن های حسین بن علی می دانند
اولین گریه کن ماه محرم زهراست
هر که آمد سر این سفره خودش آورده
بانی اصلی این بیرق و پرچم زهراست
اشک را روزی ما کرد خود این بانو
صاحب اصلی این بارش نم نم زهراست
حیف از این فاطمه که پشت در افتاد زمین
آن که شد قامتش از جور و جفا خم زهراست
آه ما گریه کن قد خم زهراییم
آه ما گریه کن عمر کم زهراییم
شاعر:وحید_محمدی
اشعار ناب آئینے
shere_aeini
حضرت_زهرا مرثیه_حضرت_زهرا
رنگ دیوار،رنگ خاکستر
رنگ پرهای بال پروانه است
"در" لباس سیاه تن کرده
خانه این روزها عزاخانه است
اهل این شهر مردم آزارند
دین ندارند،نامسلمانند
حاکمان حرام لقمهی شان
زن زدن را حلال می دانند
حرمتم زیر پایشان له شد
چقدر احترامشان کردم
به علی هیچکس علیک نگفت
بخدا من سلامشان کردم
آتش افتاده بین سینه ی من
گُر گرفته است حیدر از تب تو
نیمی از صورتت دُرُست شده
رنگ چادرسیاه زینب تو
آه ای یاکریم لانه ی من
زخم بال و پرت مرا کُشته است
آه ای یاس پر پر حیدر
لاله ی بسترت مرا کشته است
کاش یک بار هم ببینم شب
لحظه ای خواب رفته ای زهرا
چِقَدَر جسم تو نحیف شده
چِقَدَر آب رفته ای زهرا
راه رفتن برای تو سخت است
بِنِشین خواهشاً،زمین نخوری
خانمم لااقل مراقب باش
باز پیش حسن زمین نخوری
سر و پهلو و گونه و بازو...
با جراحاتِ سخت درگیری
بشکند دست قنفذ نامرد
بی تعادل قنوت می گیری
آسمان کبود خانه ی من
ماهتاب و ستاره ات چه شده
بعد کوچه ندیده ام آن را
راستی گوشواره ات چه شده!؟
آه!با آه خویش حیدر را
زنده زنده نکن کفن بس کن
آنقَدَر زُل نزن به گهواره
محسنم را صدا نزن بس کن
کاش می مُردم و نمی دیدم
تن بی جان تو کفن شده است
چوب گهواره ای که ساخته ام
خرج تابوت ساختن شده است
شاعر:بردیا_محمدی
اشعار آئینے
shere_aeini
ای شاه کم سپاه ، که عالم سپاه توست
ارکـان کـائنات، همه در پناه توست
شبهای جمعه کوه گناهان شود چو کاه
معنای مغفرت اثری از نگاه توست
ما زیر سایه ات قد و قامت کشیده ایم
در چشم ما تمام جهان بارگاه توست
حق میدهم به چشم که جز تو ندیده است
وقتی تمام خلقت او جلوه گاه توست
قلبم ز داغ روز دهـم تیر می کشد
در گوش ما همیشه دم آه آه توست
خیره شده به چشم شما چشم خواهرت
عمق نگاه حسرت او قتلگاه توست
صلی الله علیڪ یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله الحسین
اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم_ عجل_لولیک _الفرج
یا_ابالفضل(ع)
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ من
عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ من
ما را برای روضه فقط آفریده اند
این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ من
یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم
دل را محک زنید و بسنجید عیارِ من
شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود
حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ من
بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط
ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ من
نـوکــر_نـوشــت:
حـسـیـن_جــان
من گدایی درت را دوست میدارم #حسین
سائلان محضرت را دوسـت میدارم حسین
دستبوس نوکرت بودن برای من بس است
نوکری نوکــرت را دوســت میدارم حسین
صلی الله علیڪ یا سیدناالمظلوم
یااباعبدالله الحسین
شبو_نازی_منو_تب #بخش۱۲
نازی:
بیباکی یا بزدل؟ میترسی از فردا؟
روز نو، روزی نو؟ راه نو، گیوهی نو؟ میترسی؟
من:
میدونم
باز داری جوش میزنی که زبونت لاللال، یه وقت ارسطوم نباشه!
نازی:
واه واه واه
افادهها طبقطبق، سگا به دورش وقو وق،
خودشو با کی داره طاق میزنه!
من:
خودمو با کی دارم طاق میزنم؟
ارسطو آدم بود
دندون داشت
تو خونش آهن بود
مثل یه سنگ که آهن داره
هروقت که خواب کم داشت،
چشاش قرمز میشد
فلسفه یعنی رنج
افتخاره که بگی: رنجورم؟
نازی:
رنج یعنی خورشید
اگه خیلی دلخوری از اغراق، رنج یعنی فانوس
رنج یعنی امکان
رنج یعنی خانه
یعنی شربت و قرص و دوا
یعنی یخچال
رنج یعنی ماشین
سنگ چخماق بهتره یا کبریت؟
پیهسوز روشنتره یا چلچراغ؟
تلفن راحتتره یا فریاد؟
وقتی فهمیدم زمین،
توی تسبیح کرات، یه دونه است
جنسش هم از خاکه
سنگش هم جورواجوره
ماهی و علف داره
بهار و پاییز داره
خیالم راحت شد!
دیگه وقت زایمان نمیترسم از آل
چون به بازوی چپم سرم خون میزنن
نمیترسم از غول
نمیترسم از سل
چونکه در کودکی واکسینه شدم
خوشبختم
خیلی هم خوشبختم!
من:
کار کردن یه چیزه و خوشبختی یه چیز دیگهس...
حسین_پناهی
من_و_نازی
ستارهها
سلام_خداحافظ
حسین پناهی:
hoseinpanah