وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

خار راه منی ای شیخ زگلزار برو

خار راه منی ای شیخ زگلزار برو

از سر راه من ای رند تبهکار برو

تو و ارشاد من ای بی رشد وتباه

از بر روی من ای صوفی غدّار برو

ای گرفتار هواهای خود ای دیر نشین

از صف شیفتگان رخ دلدار برو

ای قلندر منش ای باد به کف خرقه بدوش

خرقه شرک تهی کرده وبگذار برو

خانه کعبه که تو اکنون شدی خادم اَن

ای دغل خادم شیطانی از این دار برو

امام خمینی(ره)

در دلم بود که آدم شوم اما نشدم

در دلم بود که آدم شوم اما نشدم

بی خبر ازهمه عالم شوم اما نشدم

آرزوها همه درگورشد ای نفس خبیث

در دلم بود که آدم شوم اما نشدم

از سروده های امام خمینی (رحمه الله علیه)

«کلبه وحشت در ایران»

«کلبه وحشت در ایران»

 

روستایی در نزدیکی بندر انزلی به اسم

(هفت دغنان)

در قسمت غرب

جنگلی بسیار زیبا و فوق العاده که واقعا محشره

ولی برای تاریکی شب اصلا جای مناسبی نیست.

جنگلی که تو شب به گفته شاهدان عینی

 سرو صداهای زیادی داره

و در قسمت شرقی روستا

که به محض ورود متوجه میشید که تنفس مقداری سخت میشه و هوا سنگین میشه.

 حالا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در قسمت بیرونی این روستا

خونه متروکه ای وجود داره که میگن

هر کس 1 شب رو تا صبح توش طاقت بیاره

ارواح،اون شخص رو ثروتمند میکنن.

 مردم اونجا جرات نزدیک شدن به این محل رو ندارند.

اولین بار درسال1365یعنی29 سال پیش

 4 پسر دانشجو سعی میکنن شهامتشون رو محک بزنن ویک شب اونجا بمونن

 2نفر همون سر شب فرار میکنن

 واما 2نفر دیگه

 1نفر دیوانه شد ودیگری سکته کرد و در جا مرد.

البته 2نفری که فرار کردن هم حال خوشی ندارن

 با این مرگ و با این داستان تلخ

درب اون خونه پلمپ شد

ولی این پایان ماجرا نبود... 4سال بعد

 این بار 3 دختر دانشجو

که سعی داشتن به بقیه ثابت کنن از هیچ چیز نمی ترسن

 تصمیم گرفتن از پشت خونه

 و مخفیانه وارد خونه بشن

 که این بار هم حادثه ای وحشتناک در انتظار بود

 2روز بعد دختری رو در300 متری اون خونه توی جنگل پیدا میکنن

که داخل درختی پنهان شده بود و از ترس میلرزید و با انگشت خونرو نشون میداد

پلمب شکسته شد

 و در کمال تاثر جسد 2 دختر بیچاره پیدا شد

و علت مرگ هر دو سکته ومرگ آنی بود

چشمان هر 2 باز و به یک نقطه خیره شده بود

ودختر سوم که زنده مانده بود

 4 روز بعد خودکشی کرد

 تا این قصه تلخ

 پایان تلخ تری داشته باشد

 بعد از این ماجرا

اطراف اون خونه تخلیه

 وتوسط پلیس اونهم از راه دور بشدت کنترل میشه

و هیچ کس حق نزدیک شدن به این خونه رو نداره!

اتل متل

اتل متل آب کنوس

تره خایم نوبولوس

اتل متل آبغوره

تی مار حال چوجوره

اتل متل نمکدان

گازفاگیری بی دندان

اتل متل واویشگا

تی جیب فکون سیمشکا

اتل متل پرتخال

جاروبزن باکیشخال

اتل متل سیر واویج

از تی دوری ببوم گیج

  اتل متل کولکاپیس

تی تومانِ کودی خیس

اتل متل خاشِ کوهی

اون فحش بدا مرا گویی

اتل متل ماهی شور

تی جونو بشست مردشور

اتل متل توتوله

تی جون پراز سبوله

اتل متل دوخالنگ

میدل تره ببو تنگ

اتل متل سیبیشکا

نهار خوری واویشکا