وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

چو فلفل تند و هم تیزی کرونا

چو فلفل تند و هم تیزی کرونا

خزان و فصل پاییزی کرونا

برای غارت و کشتار مردم

نرون، هیتلر، چنگیزی کرونا

نداری ذره‌ای رحم و مروت

خشن، بیرحم، خونریزی کرونا

تو اسب وحشی رم کرده هستی

نه افساری، نه مهمیزی، کرونا

تو بردی شادی از رخسار مردم

غم آلود و غم انگیزی کرونا

مسلط گشته‌ای بر کل دنیا

اگرچه ریز و ناچیزی کرونا

گرفتی خواب و خور از کل دنیا

حسابی وحشت انگیزی کرونا

نشینی هر کجا، ویران نمایی

تو جغدی، تو شباویزی کرونا

نه مرد و زن شناسی و نه ناموس

چه پررو و عجب هیزی کرونا

به روی پنجره یا درب و گوشی

به زیر سقف و قرنیزی کرونا

شوی مخفی چو دزدان، راهزن‌ها

و یا در زیر یک میزی کرونا

گهی هم در گلوی خسروی تو

گهی در حلق پرویزی کرونا

ندارد هیچ دارو بر تو تاثیر

گمانم خوب تجهیزی کرونا

گهی در مشهد و سمنان و کرمان

گهی اهواز و تبریزی کرونا

جهان از دستت آرامش ندارد

ز بس که فتنه انگیزی کرونا

علیرضا تیموری

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

ترانه عاشقانه و عارفانه کوردی از میرمحمدصالح ماهیدشتی

ترانه عاشقانه و عارفانه کوردی

از میرمحمدصالح ماهیدشتی

معروف به حیران_علیشاه عارف کورد کرماشانی

یاوەران مەسم،  یاوەران مەسم

(یاران من مستم، یاران من مستم)

من مه‌سێ مه­‌خمور باده­‌ی ئه‌له‌سم

(من مست مخمور باده­ الستم)

لوتف دوس ئاما موکه­‌م گێرد ده‌سم

(لطف دوست آمد محکم گرفت دستم)

فه‌رماوه ساقی باور مینای مه‌ی

(فرمود ساقی بیاور مینای مَی)

سه‌رشار که ساغه‌ر بده‌ر په‌یاپەی

(لبریز کن ساغر، بده پیاپی)

په‌یاپەی پر کرد هەیاهەی نوشام

(پیاپی پُر کرد، هیاهی نوشیدم)

تاک دیدەی دڵ له هێجر دوس نوشام

(تاک دیده دل ز دوری دوست نوشیدم)

شوعلەی نار ئەشق بەرچی ﮊه پوسم

(شعله­ ی نار عشق بر جهید زِ پوستم)

خالی ﮊه خودی مەملو ﮊه دوسم

(خالی از خود­َم، مملو ز دوستم)

ای دل تا که­ سی چو خۆم نای وه جوش

(ای دل تا کسی چون خودم ناید به جوش)

حلقەی بەندەگی ئەشق نەکەی وه گوش

(حلقه بندگی عشق نکند به گوش)

مەحرەمم نەمەو هەرگز وه ئەسرار

(محرمم نشود هرگز به اسرار)

نەخل ئومیدش دوسی نایەی بار

(نخل امیدش دوستی به بار نمی‌آورد)

گروه: ریتا اهورا

آهنگساز: کیخسرو پورناظری

پندنامه

http://uupload.ir/files/u43y_%D9%BE%D9%86%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87.jpg

پندنامه

گفت دانائی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم_جاری است پیکاری سترگ

روزو_شب، مابین این انسان و گرگ

زور_بازو چاره این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره نیست

ای_بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی_بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر_که گرگش را دراندازد به خاک

رفته_رفته می‌شود انسان پاک

وآنکه_از گرگش خورد هر دم شکست

گرچه_انسان می‌نماید، گرگ هست!

وآنکه_با گرگش مدارا می‌کند،

خلق_و/خوی گرگ پیدا می‌کند.

در_جوانی جان گرگت را بگیر!

وای_اگر این گرگ گردد با تو پیر!!!!

افسوس_که_ما_قوم پر از  #افسوسیم..!

در_ذهن_فقط خاطـــره را می بوسیم

تا_هست کـــــــسی ، دور ز بودن هاییم

تا_رفت ز هجرش، همه شب می #سوزیم!!!

ارسالی

حاج_علی_اشکبوس

ماجرای گوسفند

ماجرای گوسفند

با تو گویم ماجرای گوسفند

ماجرای گوسفندی ارجمند

هر چه گویم من از او کم گفته‌ام

پشم‌هایش از سفیدی مثل قند

کل دندان ها ردیف و رو به راه

دمبه‌اش پرپشت و ابرویش کمند

شاه داف گوسفندان دهات

خوشگل و خوش هیکل و شاسی‌بلند

گفت چوپانش که دارد این عزیز

دکترای بعبعی از ایرلند

از هولشتاین است ایشان را نژاد

از پدر سوئیس و از مادر هلند

یک شکم حتی نزاییده ست او

در حقیقت هست ایشان آکبند

با خودم گفتم که شاید این جناب

با من مفلس کمی صحبت کنند

گفتمش: «بع بع»، که یعنی «مخلصم!»

در جوابم گفت: «نیشت را ببند!

مردک بی مزه بع بع می کنی؟

با خودت هستی تو یارو چند چند؟»

بی‌ادب با اینکه حالم را گرفت

داد، من را با همین رفتار پند

تربیت نااهل را چون گردکان

روی گنبد باشد ای اندیشمند

گوسفند با کلاس و مدعی

هر چه باشد، هست در کل «گوسفند»

سعید طلایی

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

شعریکاتور

http://uupload.ir/files/rapq_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D9%85_%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1.jpg

شعریکاتور

برایم مادر و بابایی، امسال

خریده‌اند یک گوشی باحال

از این کادوی خیلی آس، گشتم

بسی خرکیف و بی‌اندازه خوشحال

به من گفتند: «ای فرزند دلبند!

نرو در هر گروه و پیج و کانال»

همین! رفتند و تا گردن نمودند

سر خود را در آن گوشی حمال

پدر از روی این مبل کنارم

برایم کرده قلب و بوس، ارسال

سریعا سند کرده‌است مامان

برایم عکس کتف جوجه و بال

پدر جان گفت: «خانم!میوه داریم؟»

مامی ارسال کرده عکس یخچال

عمو جان هم که عید اینجا نیامد

فرستاده مجازا، کارت پستال

خدایی عمه‌ام را دوست دارم

که پستش هم به بار آورده جنجال

نوشته: «ای برادر! حیف گشتی»

همان شب مادرم زد باز تبخال

میان این شلوغی‌ها، منِ طفل

شدم توی فجازی، بیش‌فعال

اینستا نصب کردم، با فتوشاپ

روی صورت نشاندم یال و کوپال

شدم زیبا و جذاب و نمودم

هزاران داف را در لحظه، دنبال

خدا! پاینده بادا این اینستا

که با آن حال کردم، گرچه در هال

فهیمه انوری

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir