وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

تقدیم به نازنین دخترم #مهرآوه خانم

http://uupload.ir/files/hbvh_%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85_%D8%A8%D9%87.jpg

تقدیم به نازنین دخترم #مهرآوه خانم

به مناسبت #روز_دختر

این زندگانی - تنها فقط؛ درد و غم و رنج است

امّا - وجود ِ "دختر"م؛ الحمدالله مثلِ گنج است

ترکیب ِ رنگارنگ ِ گل‌ها - با برگ‌های ِ سبز ِ بهار

طرح ِ اسلیمی ِ خطّ ِ مُژه و ابروش؛ تُرنج است

چه زود گذشت - پیر شُدم ... دخترم بزرگ شد

«لا حول ولا ...» اوّل ِ پائیز - کلاس ِ پنج است

دخترم عاقل شُده - فهمیده است و با احساس

باهوش‌و پرسش‌گر - کنجکاو و نکته‌سنج است

شیرینِ شیرین‌ست، مثلِ شیرینیِ کندویِ عسل

نـاز و مـَلَس .... گاهی کمی؛ ترشی ِ نارنج است

کوک ِ کوکـم، پیش ِ من باشد - هر وقت نیست:

گوئی ... که سر تا پای ِ من - درد و قولنج است

با تمام ِ سادگی‌هاش؛ از نگاهش، خوب‌می‌فهمم

پُر از .... رمز و راز و مُعمّا؛ مانند ِ شطرنج است

با دست ِ ناز ِ خود وقتی؛ کودکانه می‌دهد نازم

نـاز و کرشمه می‌کند - چشمش پُر از غنج است

خواستم‌بگویم؛ مثلِ سبزیِ جنگل، آبیِ دریاست

چون؛ سرخی ِ انار - خوشه‌‌ی ِ زرّین ِ برنج است

گفتم ولی؛ ساده‌تر می‌گویم - دخترم "گل" است

اصلاً این‌ناز دانه‌ام یک‌کلمه؛ "بهارـ ـنارنج" است

#حسن_جهانچی

۲ تیر ماه - ۱۳۹۹ نود و نه

#مهرآوه_جهانچی

تا به منزل می‌رسم در پشت در غُر می‌زنم

تا به منزل می‌رسم در پشت در غُر می‌زنم

ابتدا از سوزش و درد کمر غر می‌زنم

در کنار سفره اغلب می‌خورم تا خرخره

بعد از آن از سوزش اثنی‌عشر غر می‌زنم

چون  کنیز حاج باقر من نبودم غرغرو

زیر بار زندگی ماندم اگر غر می‌زنم

مادرِ همسر مرتب پیش من وِر می‌زند

من هم از ترس عیالم مختصر غر می‌زنم

معترض هستم به این اوضاع بی‌سامان ولی

چون ندارد اعتراضاتم اثر غر می‌زنم

اینکه در خاکی گهر باریم و زیر خط فقر

اینکه  عمرم  می‌شود اینجا هدر غر می‌زنم

هم به  شیب تند و تیز شیخ دارم اعتراض

هم به بالا رفتن شیر و شکر غر می‌زنم

الغرض کارم شده از صبح تا شب غر زدن

آی ای مردم چرا من اینقدَر غر می‌زنم؟!

عبدالرحمن قنبری

وطنز بهترین شعرهای طنز

https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA

«صد دل به سر زلف تو بستم بانو»

http://uupload.ir/files/63hg_%D8%B5%D8%AF_%D8%AF%D9%84.jpg

«صد دل به سر زلف تو بستم بانو»

فـــــرمانبرِ دسـتور تو  هستم بانو

گفتی که بیا ســــرزده، الوعده وفا

دیدی که قرنطــــینه شکستم بانو

حسن راهپیما

برای مشکل آلودگی نماز کنید

برای مشکل آلودگی نماز کنید

چو ابر ناز نماید شما نیاز کنید

اگر نبارد و با قهر بگذرد، کافی‌ست

شیلنگ را به هوا برده، بعد باز کنید

رسید اگر به شما، ابر باردار چموش

برای زایش او دست را دراز کنید

نزاید او چو طبیعی، سزارین بکنید

برای تخلیه‌اش برق را سه فاز کنید

فرشتگان به صدای بلند می‌گویند

به این هوای پر از سرب اعتراض کنید

نخست موعظۀ رهبران دین این است

که از مجامع آلوده احتراز کنید

بساز خودرو ملی! که دوستان جمعند

«و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید»

برای آن که هوا را نسازد آلوده

عوض کنید موتور، قطعه قطعه باز کنید

ندارد این همه تولید خود به خود عیبی

چو اعتماد بر اهداف کارساز کنید

بدان که مشکل آلودگی شود آسان

شبانه گوش به اخبار اهل راز کنید

و هر که داد در این شهر ما، فرو نفسی

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

سعیده موسوی‌زاده

وطنز بهترین شعرهای طنز

https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA

وام، بَد بوده از قدیم و ندیم

http://uupload.ir/files/hj1h_%D9%88%D8%A7%D9%85.jpg

وام، بَد بوده از قدیم و ندیم

باز هم وام‌های عهد قدیم!

از همان وام‌های حاج امین

وام بی‌دنگ و فنگ و بی‌تضمین

وام بی‌قیل و قال و بی‌تعجیل

ضامنش اشک چشم و تار سبیل

وام‌هایی همیشه در حرکت

وام‌هایی حلال و پربرکت

وام آنان که معتدل بودند

مردمانی که اهل دل بودند

مردمانی که وام می‌دادند

به گرفتار، شام می‌دادند

نه که بیچاره را تباه کنند

چون گدایان به او نگاه کنند

ای خوشا وام‌های عهد قدیم

وام مولا به مستحق و یتیم

وام پر خیر و وام بی‌اجحاف

بی نیاز از هزار تا پاراف

باعث خیر و انبساط روان

نه از این وام‌های زوج جوان

آن که تا کارد برعصب نرسد،

نرسد، تا که جان به لب نرسد

وام‌هایی که خرج یک روزه

جای آن تا سه سال می سوزه!

ابوالفضل زرویی نصرآباد

وطنزبهترین شعرهای طنز

https://t.me/joinchat/AAAAAEROn3SJtl3g7meniA