وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

السلام علیک یابن رئوف

السلام علیک یابن رئوف

دل من را اسیر تو کرده
جلوه هایی که دم به دم داری
حضرت عشق! حضرت باران!
در دل خسته ام حرم داری
در هوای زیارت حرمت
در به در می شویم مثل نسیم
السلام علیک یابن رئوف
السلام علیک یابن کریم
دل به آفاق جود می بندد
هر کسی آمد و اسیرت شد
در جوانی دل شکستة ما
سرو قامت خمیده پیرت شد
از نگاهت مراد می گیرم
شده قلبم مرید چشمانت
شاهد لحظه های دلتنگی!
دل تنگم شهید چشمانت
جان من! بین خانة خود هم
به خدا آنقدر غریبی که
غربتت را کسی نمی فهمد
تویی و قلب بی شکیبی که
قفس غربت و دلی مجروح
پر و بال پرنده می ریزد
گریه می باری و کنارت باز
ام فضل است خنده می ریزد
سر به دیوار بی کسی داری
در غروب غریب فاصله ها
گم شده ناله های بی رمقت
در هیاهوی شوم هلهله ها
دگر آقا تو خوب می دانی
نالة بی جواب یعنی چه
التماس نگاه لب تشنه
ندبة آب آب یعنی چه
به فدای کبوترانی که
دست در دست آسمان دادند
بال در بال ، گریه در گریه
به تنی خسته سایه بان دادند
حجره ات کربلا شده آقا
گریه های من اختیاری نیست
جای شکرش هنوز هم باقیست
در کنار تو نیزه داری نیست
غرق در خاک و خون رها مانده
بین گودال پیکر خورشید
خواهری خسته بوسه می گیرد
از گلوی مطهر خورشید
سر قرآن که رفت بر نیزه
آسمان غرق در تلاطم شد
در هجوم سپاه سر نیزه
آیه های مقطعه گم شد

شاعر: یوسف رحیمی

مولا، جوادِ مظلوم رضا

مولا، جوادِ مظلوم رضا

دوباره اومد شبای سینه زنا
روضه بگیرید که شده وقت عزا
مشکی بپوشید رفقا! آی رفقا!
نم نمِ بارون با چشم گریون
دلارو امشب می بریم مشهد
مشکی پوشیده پرچم گنبد
سینه زنون میگیم پای مرقد:
تسلیت آقا تسلیت اقا
زائرا دم میگیرن با نوحه خون
چه سخته صبوری تو داغ جوون
آقاجون مارم شریک غم بدون
(
یا مولا شهید مسموم رضا)
(
یا مولا، جوادِ مظلوم رضا)
قاتلِ جون من شده همسر من
زخمی تیر کینه بال و پر من
می سوزه از زهر ستم پیکر من
ای مادر من.. غم پرور من
دیدی چی اومد به سرم مادر..
شد تکه تکه جگرم مادر
میخوام با غربت بپرم مادر
با بال خسته… قلب شکسته
ای مادر! منم شدم مثل حسن
ای مادر! غریب می میرم تو وطن
ای مادر! آتیش به قلب من زدن
(
یا مولا شهید مسموم رضا)
(
یا مولا، جوادِ مظلوم رضا)

با زهر کینه، به سینه م آتیش زدن
مثل مدینه، به سینه م آتیش زدن
خدا می بینه… به سینه م آتیش زدن
ای داد از این غم… فریاد از این غم
آتیش گرفته جگرم بابا
بیا خودت بالا سرم بابا
فک کن علی اکبرم بابا
لب تشنه ام من لب تشنه ام من
ای بابا! جلو چشامه کربلا
ای بابا! آتیش زدن به خیمه ها
ای بابا! سرا به روی نیزه ها
(
یا مولا حسین غریب فاطمه)

شاعر: جواد شیخ الاسلامی

«کلبه وحشت در ایران»

«کلبه وحشت در ایران»

 

روستایی در نزدیکی بندر انزلی به اسم

(هفت دغنان)

در قسمت غرب

جنگلی بسیار زیبا و فوق العاده که واقعا محشره

ولی برای تاریکی شب اصلا جای مناسبی نیست.

جنگلی که تو شب به گفته شاهدان عینی

 سرو صداهای زیادی داره

و در قسمت شرقی روستا

که به محض ورود متوجه میشید که تنفس مقداری سخت میشه و هوا سنگین میشه.

 حالا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در قسمت بیرونی این روستا

خونه متروکه ای وجود داره که میگن

هر کس 1 شب رو تا صبح توش طاقت بیاره

ارواح،اون شخص رو ثروتمند میکنن.

 مردم اونجا جرات نزدیک شدن به این محل رو ندارند.

اولین بار درسال1365یعنی29 سال پیش

 4 پسر دانشجو سعی میکنن شهامتشون رو محک بزنن ویک شب اونجا بمونن

 2نفر همون سر شب فرار میکنن

 واما 2نفر دیگه

 1نفر دیوانه شد ودیگری سکته کرد و در جا مرد.

البته 2نفری که فرار کردن هم حال خوشی ندارن

 با این مرگ و با این داستان تلخ

درب اون خونه پلمپ شد

ولی این پایان ماجرا نبود... 4سال بعد

 این بار 3 دختر دانشجو

که سعی داشتن به بقیه ثابت کنن از هیچ چیز نمی ترسن

 تصمیم گرفتن از پشت خونه

 و مخفیانه وارد خونه بشن

 که این بار هم حادثه ای وحشتناک در انتظار بود

 2روز بعد دختری رو در300 متری اون خونه توی جنگل پیدا میکنن

که داخل درختی پنهان شده بود و از ترس میلرزید و با انگشت خونرو نشون میداد

پلمب شکسته شد

 و در کمال تاثر جسد 2 دختر بیچاره پیدا شد

و علت مرگ هر دو سکته ومرگ آنی بود

چشمان هر 2 باز و به یک نقطه خیره شده بود

ودختر سوم که زنده مانده بود

 4 روز بعد خودکشی کرد

 تا این قصه تلخ

 پایان تلخ تری داشته باشد

 بعد از این ماجرا

اطراف اون خونه تخلیه

 وتوسط پلیس اونهم از راه دور بشدت کنترل میشه

و هیچ کس حق نزدیک شدن به این خونه رو نداره!

 

درباغ ولایت گل خوشبوست رضا

درباغ ولایت گل خوشبوست رضا

 سروچمن گلسن مینوست رضا

نومیدمشوزدرگه احسانش

زیرابه جهان ضامن آهوست رضا

میلاد باسعادت امام هشتم علی بن موسی الرضا مبارک باد

 

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟
ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند
گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟
من دخیل التماسم رابه چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی ؟
بیست وسوم ذی القعده سال 202 (ه ق)

بنابه روایتی شهادت امام رضا(ع)

وروزمخصوص زیارتی امام هشتم می باشد

التماس دعا