وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

شعری در وصف حضرت زینب کبری (س)

شعری در وصف حضرت زینب کبری س

عالم امکان بهای آبروی زینب است

آبرو شرمنده از رخسار و روی زینب است

دیدۀ گریان او سرچشمۀ عشق است چون

هر دلی عاشق که شد مطلق به سوی زینب است

زاهدا گر عمر کردی صرف جنّت بی غمش

بس عبث باشد که کوثر هم سبوی زینب است

ارزش جنّت بخواهی گر بدانی پس بدان

قیمت جنّت فقط یک تار موی زینب است

لیلی و مجنون هم آموختند از فنّ اش عشق

جمله عشاق جهان شاگرد کوی زینب است

در غم یوسف اگر یعقوب عمری گریه کرد

منشأ نهر فرات از اشک جوی زینب است

آنکه ثارالله را ترسیم کرد در قتلگاه

از رگ عشق حسین،خون گلوی زینب است

جاودان رفت از دیار کربلا خونِ نماز

چون صلاةِ نهضت عشق از وضوی زینب است

بارگاهش کرده عالم را مزیّن بی دریغ

مرقد شش گوشه امّ آرزوی زینب است

سوز و آهی آید از غصه ز شاماتش هنوز

ناله اش را ای((امین)) بشنو که بوی زینب است

امین اسماعیل زاده ماکوئی

 

 

یا مسلم بن عقیل

یا مسلم بن عقیل

کارش میان معرکه بالا گرفته بود

شمشیر را به شیوه مولا گرفته بود

تنها میان مردم بیعت فروش شهر

انبوه کینه دور و برش را گرفته ­بود

دلواپسی غریبی امروز خود نبود

اما دلش به خاطر فردا گرفته ­بود

دیدی که از ارادت دیرینه حسین

یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته­ بود

با سنگ پای بیعت او مهر می زدند

باور نکرد از همه امضا گرفته ­بود

این شهر خواب بود و ندانست قدر او

او شب برای مردمش احیا گرفته ­بود

جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی

آن شعله­ ها برای همین پاگرفته بود

karballa313