وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو

حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو

ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو

هر شب به روز آمدنت فکر می کنم

هر صبح بی قرارترینم برای تو

بیدار می شویم از این خوابِ هولناک

یک صبح جمعه با نَفَسِ آشنای تو

آدینه ای که می رسی و پهن می شود

چون فرش، آسمانِ دلم زیر پای تو

یک روز گرم و روشن و سرشار می شویم

در خلسه ای که می وزد از چشم های تو

روزی که با شروع کلام تو ـ مثل قند

حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو

امام_حسین مناجات_امام_حسین

امام_حسین مناجات_امام_حسین

شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست

تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیرم، کافیست

جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا

در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست

شاعر و خادم و مداح ندارد فرقی

اینکه یک نوکرِ ناچیز و حقیرم کافیست!

من اگر با کرم و لطف و عطایت آقا

حاجتِ دیدنِ "شش گوشه" بگیرم کافیست

دستِ دل را به ضریحت برسانم روزی

آنقَدَر گریه کنم تا که بمیرم کافیست

شاعر:

محسن_زعفرانیه

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

غزل

غزل

مرو چون غافلان ای طالب منزل به خواب اینجا

که نعل از ماه نو دارد در آتش آفتاب اینجا

به پیچ وتاب کوته می شود این راه بی پایان

مکن تا هست فرصت، کوتهی در پیچ و تاب اینجا

بهشت و دوزخ باریک بینان نقد می باشد

حساب خود نیندازد به فردا، خود حساب اینجا

زر کامل عیار از بوته آید سرخ رو بیرون

نیندیشد ز آتش هر که گردیده است آب اینجا

ز خامی در قیامت طعمه آتش نسازندت

ز شوق آن لب میگون اگر گردی کباب اینجا

ز آغوش کفن چون گل صبوحی کرده برخیزی

ز خون دل اگر چون عاشقان سازی شراب اینجا

میسر نیست خود را یافتن در شورش محشر

سری در جیب تنهایی بکش، خود را بیاب اینجا

ترا سازند فردا خوابگاه از سایه طوبی

ز بیداری نمک ریزی اگر در چشم خواب اینجا

سر از پیراهن حوران برآری چون ز هم پاشی

گل خود را ز سوز دل اگر سازی گلاب اینجا

به بازار قیامت نیست رایج هر زر قلبی

مکن جز در دو داغ عشق، نقدی انتخاب اینجا

نگاه خیره گردد رشته اشک پشیمانی

مبین در روی شرم آلود خوبان بی حجاب اینجا

اگر خواهی گذشتن از صراط آسان شود بر تو

قدم بیرون منه زنهار از راه صواب اینجا

عجب دارم ترا صبح قیامت هم به هوش آرد

چنین کز باده غفلت شدی مست و خراب اینجا

هوا در پرده بیگانگی دارد ترا صائب

تهی از باد نخوت کن سر خود چون حباب اینجا

به ریتم ناناش ناش گلوبال هاوک

به ریتم ناناش ناش گلوبال هاوک

شده تازه پیداش گلوبال هاوک

میگفتن که با حال و جنتلمنه

ببین ریخته پرهاش گلوبال هاوک

فوتاشاپیه موشکامون ولی

داره_میریزه باش گلوبال هاوک

یه روزی یه پهپاد مغرور بود

شده عین سمپاش گلوبال هاوک

سیاهی چقد! قبل افتادنت

میرفتی یه کارواش گلوبال هاوک

ببر گنده لاتیتو جای دیگه

که ریزی واسم داش گلوبال هاوک

زهرا آراسته نیا

وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz

اللّٰهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج:

اللّٰهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج:

غربت حضرت مهدی عج

به نام رب مهدی لب گشایم

سرود غیبتش را می سرایم

سخن از غربت مهدی زهراست

سخن از بی وفایی من و ماست

غم مهدی غمی جانکاه باشد

از آن کمتر کسی آگاه باشد

کجا یوسف ، چنین زندان کشیده؟

کجا یعقوب ، این هجران کشیده ؟

هزار و یکصد و هفتاد سال است

که می داند که ، مولا در چه حال است ؟

فدای غربتش ، یاور ندارد

به این غربت کسی باور ندارد

به غیبت سوز و اشک و آه دارد

چو جد خویش سر در چاه دارد

تو گویی خار در چشمش نشسته

دلش از غفلت شیعه شکسته

قسم بر صورت زهرا که نیلی ست

به رخساری که آزرده ز سیلی ست

در این غم اشک آل الله جاریست

حدیث قرن ها چشم انتظاریست

به مهدی عرصه عالم چو تنگ است

چنین غفلت برای شیعه ننگ است

همه کردیم مهدی را فراموش

رسد هل من معین همواره بر گوش

به سینه سوز هجرانش نداریم

خبر از اشک چشمانش نداریم

ولی اندوه او بر ما گران است

دعا گوی تمام شیعیان است

بیا هجرت کنیم اینک به سویش

رویم العفو گویان رو به سویش

ز رنج غربتش یادی نمائیم

امام خویش را یاری نمائیم

بیا زهرای اطهر شاد سازیم

ز زندان یوسفش آزاد سازیم

الّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج