یکی از زیباترین شعر مولانا :
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگری
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو....
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
برخ رده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...
وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
وشهادت حضرت حمزه عموی گرامی
پیامبر اسلام تسلیت باد
نیمه ی شوال، ری غرق غم وشور عزاست
چون وفات سیدی از نسل پاک مجتباست
سیدی اهل کرامت کنیه اش عبدالعظیم
هر ملک در بارگاه لطف او همچون گداست
سالیانی بود در غربت ز جور ظالمان
در غریبی بی گمان همچون عموی خود رضاست
نقل باشد از امام هادی اندر وصف او
زایر او، هم ثواب، زایر کرببلاست
همجواری اش بود فخر تمام رازیان
با وجود مرقدش ری صحنه لطف خداست
او ابوالقاسم بود عبد عظیم کردگار
هرکه حاجت برده بر درگاه او حاجت رواست
در حریمش نیمه ی شوال غوغایی بود
نوحه خوان درماتم هجران او ارض وسماست▪https://t.me/joinchat/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
" دلا این زندگی جز یک سفر نیست "
گذرگاه است و راهش بی خطر نیست ...
چو خواهی با صفا باشی و صادق ...
به جز راه خدا راهی دگر نیست ...
غم بیچارگان خوردن مهم است ...
دلی از خود نیازردن مهم است ...
چه مدت زندگی کردن مهم نیست ...
چگونه زندگی کردن مهم است ....
عیوب خویش را دیدن مهم است ...
خطا باشد ز مردم عیب جویی ...
خطای خلق بخشیدن مهم است ...
دلا درد آشنا بودن مهم است ...
به مردم عشق ورزیدن مهم است
[غلامحسین ابوالقاسمی گنبد کاووس]
شهر بدون مرد، شهر درده
قربون شکل ماه هرچی مرده
قربون اون مردای دلشکسته
قربون اون دستای پینهبسته
مردای ده، مردای کاه و گندم
مردای ده، مردای خوان هشتم
مردای پشت کوه، مثل خورشید
تودلشون هزار جام جمشید
مردای سوخته زیر هرم آفتاب
مردای ناب و کمنظیر و کمیاب
کیسه چپقها به پرشالشون
لشکر بچهها به دنبالشون
بیل و کلنگشون همیشه براق
قلیونشون به راه، دماغشون چاق
صبح سحر پا میشن از رختخواب
یکسره روپان تا غروب آفتاب
چارتای رستمن به قدوقامت
هیکلشون توپ، تنشون سلامت
نبوده غیرگرده گلاشون
غبار اگر نشسته روکلاشون
کلامشون دعا، دعاشون روا
سلام و نون و عشقشون بیریا
مردای نازدار، مرد شهرن
با خودشون هم این قبیله قهرن
مردای اخم و طعنه بیدلیل
مردای سرشکسته زن ذلیل
مردای دکترای حل جدول
مردای نقنقوی لوس تنبل
لعنت و نفرین میکنند به جاده
اگر برن چار تا قدم پیاده
مردای خواب تو ساعت اداری
تازه دو ساعتم اضافهکاری
توی رگاشون میکشه تنوره
تریگلیسیرید و قند و اوره
انگار آتیش گرفته ترمههاشون
همیشه تو همه سگرمههاشون
به زیردست، ترشی و عبوسی
به منشی اداره چاپلوسی
برای جستن از مظان شک ها
دایرهالمعارف کلک ها
بچه به دنیا میآرن با نذور
اغلبشون یه دونه اون هم به زور
پیش هم از عاطفه دم میزنن
پشت سر اما واسه هم میزنن
اینجا فقط مهم مقام و پسته
مردای شهری کارشون درسته !
ابوالفضل زرویی نصرآباد
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir
هم عرش تو را خواهد،هم فرش تو را خواند
پایی بزن ای عرشی! درگوشهی ویرانها
لب وا کن و لبیکی آهسته بگو آخر
مُردند به عشق تو این پاره گریبانها
در پاسخ این پرسش «الملکُ لِمنْ اَلیوم»
رو سوی تو میچرخد انگشت سلیمانها