وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

مدح طوفانی امیرالمومنین علی (ع)

مدح طوفانی امیرالمومنین علی (ع)

قطره ای از دریا

بسم رب الرسول

بسمِ ربِ الرِّسول ربِّ نبی

و پس از آن عَلیٌ الأَعلا

و سپس روی دفترم بافخر

مینویسم فقط علی مولا

مظهر برج انمایی و

شاهکار خدای منانی

طاهری و مطهر و شفاف

تو دقیقا شبیه  قرآنی

چون گشودم کتاب قرآن را

دیدم آیات منجلی بودند

جزء در جزءُ کلّ احزابش

یک به یک مِدحت علی بودند

علما دربیان و  تفسیری

ز حروف مقطع آوردند

و صِراطٌ عَلیُّ نُمسِکُهُ

عَلیٌ حق ؛ چنین ادا کردند

کل اشجار گر قلم گردند

آب دریا اگر شود جوهر

تا نویسند کل کاتبها

شمه ای از فضیلت حیدر

در هزاران کتاب و صد دفتر

وصف عین علی که جا نشده

کل عالم به مدح او اما

حق لام علی ادا نشده

ذکر نادعلی توست علی

که  کندبنده  را ز  غم آزاد

و چه کس در رکوع بین نماز

چون تو انگشترش به سائل داد

زنگ درب بهشت ذکرتو و

بهترین اسم و افضل الاذکار

مردگان را حیات می بخشد

نام زیبات یکصد وده بار

آسمانها و نُه فلک نزدت

همگی احترام میکردند

انبیا ،اولیاءُ عِلِّیین

پیش پایت قیام میکردند

در زمین در زمان ز عرشُ فرش

و عوالم علی بود حاکم

سر در عرش حک نموده خدا

و یدالله فوق ایدیهم

وصف نام تورا چگونه کنم

عَجِزَ الواصِفون عن صفتک

که بشر قاصر است از وصفت

ما عرَفناکَ حق معرفتک

پدرِ آدمِ ابو البشری

پدرِخاک  یا ابالاِربَه

حق پس از آفریدنت فرمود

فتبارک به خلقتت بَه بَه

پدر زینبی و ثارالله

جان فدای شکوفه ی یاست

کار صدها مسیح و موسی را

میکند دستهای عباست

پا نهادی به عالم امکان

دل اهل زمین هلاک تو شد

تو که بودی که بدو آمدنت

خانه ی کعبه سینه چاک تو شد

نه فقط بر زمینیانِ جهان

به سماواتیان  امیری تو

ای شه لافتی بنی شوکت

شه نام آور غدیری تو

کوری چشمِ دشمنت مولا

درحدیثی نبی چنین فرمود

بافضیلت ترین  عبادتها

ضربه ی تو به روز خندق بود

فاتحِ بدرُ خیبرُ اُحُدی

اسدالله شیر بی بدلی

تو امیری و شیر بی پروا

بر تو زیبنده است نام علی(ع)

تیز مانند ذولفقار دو دم

اِنحنای کمان ابرویت

لشکر و صدسپاه گردیدند

همه چیره ز زور و بازویت

عبدود،مرحب و هزاران یل

همچو کاهند درکف مشتت

تویی آن پهلوان که کنده شده

درب خیبر به ناز انگشتت

تو قدَر قدرتی و شیر افکن

که به گَردَت نمیرسد احدی

که نبی وقت رزم می گوید

اسدالله یاعلی مددی

تویی مقصود و مقصدم آری

عاشقت گر شدم هدف دارم

هوس بوسه از ضریح تو وُ

هوس  چاییِ نجف دارم

مال و دارایی ام که چیزی نیست

ای تجلیِ عالم ِ ایجاد

خودمُ بچه ها و همسرمُ

پدرم و مادرم فدای تو باد

و بعید است از تو مولایم

دست رد روی سینه ام بزنی

لحظه مرگ بی قرارِ تو ام

ای که گفتی فَمَن یَمُت یَرَنی

حمل بر خود ستایی ام نشود

در برم  ثروتی کلان دارم

شیعه ی حیدرم بدین منظور

سکه گردید کسبم و کارم

و چه دارد  هر آن که درگیتی

حُبِّ حیدر میان قلبش نیست

بی ولایش به زیر صفر اما

باعلی نمره ی ولایم بیست

در ره عشق پاکتان مولا

سرِ سُرخَم رود ملالی نیست

آنکه منکر شده تورا قطعا

نطفه اش نطفه ی حلالی نیست

سخن این نیست قسمتم بشود

کز غلامان دخترت باشم

من کجا زیبنت کجا ای کاش

خاک نعلین قنبرت باشم

صدو ده خط نوشتم از مدحت

کم ما و کرامتت  مولا

و کنون اذن و رخصتی  بدهید

بنویسم  ز  مادرم  زهرا(س)

شاعر کربلایی مجیدمرادزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.