وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

تا زنده ایم قدر همدیگرو داشته باشیم

تا زنده ایم قدر همدیگرو داشته باشیم

بر مزار مـــــردگان خویش نالــیدن چه سود؟

بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود؟

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

ورنه بر سنگ مـــزارش آب پاشیدن چه سود؟

زنده را در زنـــــدگـــی باید به درد او رسید

ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟

با محـــبت دست پیران را ،عزیز من ببوس

ورنه بر روی مـزارش تاج گل چیدن چه سود؟

یک شبــــی با زنـــده ها غــم خـــوار باش

ورنه بر روی مــــزارش زار نالــــیدن چه سود؟

تا زمـانی زنــــــده ایم از همدگر بیـــــگانه ایم

در عـــزا روی هم دیگر به بــوسیدن چه سود؟

گر توانی زنده های را یک دمی تو شاد کن

در عـــزا عـــطر و گلاب ناب پاشیدن چه سود؟

از برای سالــــمندان یک گل خوشــــبو ببر

تاج گـــــلها در کنار همـــدیگر چیدن چه سود؟

گر نـــــرفتی خـــــانه اش تا زنــــــده است

خانه صاحب عـــــزا تا صبح خـوابیدن چه سود؟

گر نپــــــرسی حـــــال او تا زنــــــده است

گریه و زاری و نالـــــــیدن بـــــرای او چه سود؟

سالها آمد و رفت و نکــردی یاد من

جای خالــــــــی مرا در خانه ام دیدن چه سود؟

گر نـــــکردی یــــــــاد مـــــن تا زنـــــــده ام

سنگ مر مر روی قبر من تو را چیدن چه سود؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.