وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

ای «گل‌آقا»، ای گل آقای عزیز!

ای «گل‌آقا»، ای گل آقای عزیز!

ای سراپا بینش و فهم و تمیز

نامه‌ام امروز دارد بوی نفت

با قلم افتاده توی جوی نفت

یا زمین نفتی شده یا آسمان

در حقیقت یا که هم این و هم آن

«نفت» این معجون بدبوی سیاه

تیره از او قلب ماهی تا به ماه

«نفت» این آتش فروز جنگ‌ها

«نفت» این ویرانگر فرهنگ‌ها

«نفت» آتش می‌زند بر هرچه هست

هر چه گویم باز هم الحق کم است

«نفت» اگر در زیر خاک ما نبود

قصه‌ی اسکندر و دارا نبود

شاید اسکندر خبر از «نفت» داشت

کان زمان در کشور ما پا گذاشت

گفتگوی «فهد» یا «صدام» نیست

صحبت از مصر و عراق و شام نیست

«نفت» سازد «بوش»ها را«یاأخی»

هر عروسی را کنیز مطبخی

نفت در هر گوشه محشر می‌کند

آنچنان را آنچنان‌تر می‌کند

سرزمین ما «گل‌آقا»پرور است

گر نگویم از همه جابرتر است،

می‌توانم گفت مردانی بزرگ

هست در این ملک و ایمانی بزرگ

نفت ما سرمایه‌های ایزدی است

عشق ما، ایمان ما هم سرمدی است

نفت ما هرگز نگردد جنگ‌ساز

می‌شود با لطف حق «فرهنگ‌ساز»

آرزو دارم بمانی جاودان

از بد ایّام یکسر در امان

‌آرزو دارم که در سال جدید

عشق باشد همدم ما با امید

عید را امسال زیبا کرده‌ای

«لال»ها را هم تو «گویا» کرده‌ای!

نامه‌های بلبل گویا به #گل_آقا/ نامه شماره ۲

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

میخوام_دنیا_نباشه_اگه_اس_اس_نباشه

میخوام_دنیا_نباشه_اگه_اس_اس_نباشه

با عرض پوزش از دوستان عزیز

و مهربان و دوست‌داشتنی ِ #پرسپولیسی‌ام

که برای من قابل احترام هستند.

تا بـه هنگامی؛ پـَر و بـال ِ عقاب را - بسته باشند

از خباثت، دل ِ گـُنده‌اش را؛ بـَد - بِشکسته باشند

پُشت ِ عقاب ِ تیزچنگ؛ از تنفّر - تا تبانی می‌کنند

این‌همه کینه‌توز ِ پلید؛ در پی‌اش، پیوَسته باشند

وقتی شُده نامردی‌و پَستی؛ ز ِ هر سوئی سرازیر

باید عقاب‌‌ها؛ رنجیده‌و آزرده‌و هم خسته باشند

یک‌عالمه ڪرکس؛ از سر ِ بُغض و بُخل، هنگامی

بر علیه ِ عقابان؛ گروه‌گروه و دسته‌دسته باشند

از سر ِ تنگ‌چشمی و حسادت - از نفرت و غرض

تاب و توان و - اقتدار ِ عقاب را؛ جــَسته باشند

مادام‌که؛ در جای ِ مرموزی - در قلب ِ این جنگل

پی در پی؛ ناکامی ِ عُقاب‌ها را .... آرَسته باشند

جایِ نحسی‌و شومی‌و نکبتی - باید لاشخوران:

رقص‌کُنان در آسمان - خوش و خُجـَسته باشند

«هرگز ندیده‌‌بودیم؛ از بیم ِ عقاب ِ پـولادچـَنگ»

«دور و بـَرشان؛ لاشخوران ... بـِنشَسته باشند»

امّا ... تا که جمعی؛ آفتاب پرست و روبه صفت

حقّ وحقوق ِ قدرتی مثلِ عقاب؛ گـُسَسته باشند

تـا بـَر این - سقف ِ نیلوفری؛ بی‌عدالتی برپاست

در این آسمان ِ کبود؛ لاشخوران، برجَسته باشند

بدانید ولی؛ در آسمان ِ آبی ِ ایران، و حتّی آسیا

عقابان‌ـَند فقط؛ ابرقدرت‌و تاج‌و گلدَسته باشند

«عقابان؛ تیزچنگال‌ــَند .... همیشه آهنین‌پنجه»

باهمه بالا و پائین‌ها؛ تا اَبَد مرکز و هسته باشند

حسن_جهانچی

۱۰ مرداد ماه - ۱۳۹۹ نود و نه

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻

HasanJahanchi

︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

غدیریه

غدیریه

مرا  ز دل همه عشقِ امیر می‌جوشد

بیا؛ ببین که از این خُم، غدیر می‌جوشد

بیا؛ ببین که چه مستانه عشق می‌بازد

به پای عشق فتاده‌ست و سر می‌افرازد

دلم شراب، دلم خُم ،دلم صَبوحِ الست

دلم دلم دلِ شیدا، دلم دلم دلِ مست

لقایِ ساقیِ ما خود شرابِ مشتاقی‌ست

چه جای خواستنِ آب کوثر از ساقی‌ست

بخوان علی را، آن عون در نوائب را

بخوان علی را، آن مظهرالعجائب را

بخوان علی را، بعلُ ‌البتول را، ای دل

بخوان علی را،، نفسُ ‌الرسول،  را ای دل

علی علی علی ای جلوه‌گاه یزدانی

علی علی علی ای حجت مسلمانی

علی علی علی ای سَطوت خداوندی

که جان خصم خدا را به   لرزه افکندی

علی علی علی ای  میر صَفوت اللهی

گدای درگه  تو بر جهان کند شاهی

پناه امت و یعسوب دین، امام علی

نماد الفت و تفسیر اعتصام علی

علی تجسم رحمت، علی تجسم جود

علی وداد،  علی  مظهر صفات  ودود

غدیر، پرتوی از مهر  جاودان علی است

غدیر، قطره‌ای از بحر بی‌کران علی‌ است

غدیر آینۀ حق‌نمای تاریخ است

غدیر فصل بصیرت‌فزای تاریخ است

خُمِ غدیر که مستی‌فزای عشاق است

پر از صبوح الست و شراب اشراق است

بیا به باغ ولایت بخوان از این دستان

که عطر نام علی می‌وزد از این بستان

سعید_سلیمان_پور

عید سعید غدیر خم مبارک

bolfozool

 

پست دارد خطر اما خطری بهتر از این؟

پست دارد خطر اما خطری بهتر از این؟

راه سختی ست ولی خب... گذری بهتر از این؟

سال‌ها بر سر این سفره نشستی و مدام

هى شکر خوردی و خوردی شکرى بهتر از این

یا از این قوه به آن قوه کنى نقل مکان

یا از این پست به پست دگرى بهتر از این

سند کل لواسان؟ به خدا راست بگو!

نتوان یافت رفیق جگرى بهتر از این

باغ و ویلای کلاک و فشم و باستی هیلز

چیز خوبی ست ولی مختصری بهتر از این..

رانت‌هایی است که دور و بر تو ریخته است

نیست در دور و برت سیم و زری بهتر از این!

دوش گفتم هنرت چیست به جز رشوه خورى

خنده‌ها کردى و گفتى: «هنرى بهتر از این؟»

تا یکی حمله کند، پشت نظام و دینی

مرحبا، نیست برایت سپری بهتر از این

ریش تو قطع کند ریشه‌ى ایمان همه

نشود ـ جان تو ـ پیدا تبرى بهتر از این

هر چه خوردند همه مرتشیان عالم

مطمئن باش که خورده «طبرى» بهتر از این

آی مسئول، برادر، اخوی، قربان.... خیر

کس ندارد چو شما گوش کری بهتر از این

مهدی پرنیان

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

محتکر را پیش چشمم چون مجسّم می کنم

محتکر را پیش چشمم چون مجسّم می کنم

یادی از ابن‌زیاد و ابن‌ملجم می کنم

غصه و غم‌های عالم می‌نشیند بر دلم

تا نظر بر روی آن بی‌درد بی‌غم می‌کنم

تا به من آهسته گوید نرخ جنس خویش را

مثل آهو ناگهان از قیمتش رم می‌کنم

گر به دست من فتد روزی زمام اختیار

روی همچون سنگ پایش را کمی کم می‌کنم

می‌فروشم جنس‌هایش را به نرخ دولتی

پشت آن بی‌درد را از بار غم خم می‌کنم

عکس او را می‌گذارم بر سر هر چار راه

بعد از اینش بیش از این رسوای عالم می‌کنم

هر بساطی را که بهر ما فراهم کرده است

بدتر از آن را برای او فراهم می‌کنم

الغرض، آن لعنتی افتد به چنگ من اگر

آنچه او در کار من کرده است، من هم می‌کنم

گل_آقا

شماره دوم

سه شنبه 27 فروردین 70

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

vatanz_ir