شعر مخصوص خونه تکونی آقایون
می تکانم خانه را چون زلزله
چون که خانم، کرده اینک ولوله
گفته پوستت میکنم ای نازنین
یا میشوری، یا میسابی،یا همین
راه دیگر هم جلو پایم نهاد
راه نه، یک چاه در راهم نهاد
گفته است یا آنچه من گویم شود
یا که فردا مهر من اجرا شود
گفتمش: ای نازنین منزلم
هر چه گویی بی کلک،من تابعم
دیگر از این حرف ها با من نزن
چاکرت هستم، زمهرت دم نزن
هر چه باشد، پول مبل و البسه
کمتر از میزان مهر خالصه!
هر چه گویی، هر چه خواهی میکنم
هر کجا را خواستی جمع میکنم
شیشه ها را، پرده ها را ای عزیز
کل منزل بعد از آن گردد تمیز
آخرش هم جای مزد در جیب ما
می تکانی هر چه هست از جیب ما
«معاون اول رئیسجمهور: اقتصاد را به ریل برمیگردانیم.»
از بس که دلسوزیم و پاپی
برنامه میچینیم ما هی!
هر روز و شب گرم تلاشیم
تا یک دهه قحطی شود طی
از بس تلاشیدهست دولت
لاغر شده مثل قلمنی!
شد اقتصاد از ریل خارج
رانندهاش مست است از می
نرخ تورم رفته بالا
آبستن است و میکند قی!
عیبی ندارد میشود حل
البته لطفا هی نگو کی!
فرشته پناهی
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
«چالش مصرع سوم، هجویه ولنتاین توسط شاعران راهراه»
قسمت اول:
غوغا شده؛ امروز چه روزیست مگر؟
گشتهست مغازهها همه خر تو خر
هرچند که آریاییام اما تو
برخیز برای من ولنتاین بخر
احد ارسالی
هرچند که آریاییام اما تو
دستم رو بگیر و منو بردار و برو
یک خرس تپل بخر برایم عجقم
قرمزتر از این بکن ولنتاینم رو
حسن اویسی
یک خرس تپل بخر برایم عجقم
آئینه و گل بخر برایم عجقم
خواهی که مرا خرم کنی یک افسار
از اونور پل بخر برایم عجقم
سیدمحمد صفائی
خواهی که مرا خرم کنی یک افسار
بر گردن خود کن ببرم تا بازار
با کادوی خرس و قلب و یککم شکلات
در باغ خراب قلب من عشق بکار!
فرشته پناهی
با کادوی خرس و قلب و یککم شکلات
پیدا نکنی از اخم من راه نجات
من از تو توقعی ندارم گل من
جز بیست گرم طلا و یک شاخه نبات
احد ارسالی
من از تو توقعی ندارم گل من
چون قانع و خوب و سازگارم گل من
البته به نامم نکنی مالت را،
تا عرش رسد جیغ و هوارم گل من
فرشته پناهی
البته به نامم نکنی مالت را
یادم نرود دبّه هر سالت را
پس کادوی روز عشق یادت نرود
آمار تو را دارم و احوالت را
طاهره ابراهیمنژاد آکردی
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
دیوان حافظ غزل شماره ۲۳۴
چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمهای ز بیانش به صد رساله برآید
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزارساله برآید
نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
[خانه ناهید]
«بداهه شاعران راه راه
به مناسبت ولادت با سعادت امام محمد باقر علیه السلام»
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
محمّد آمده و «ان یکاد» باید خواند
در ابتدای رجب قرص ماه کامل شد
دمید نور و سیاهی جهل زائل شد
ز روی حضرت باقر جهان شده پر نور
شده ز آمدنش چشم دشمنانش کور
به بیت حضرت زینالعباد نور آمد
زمان مستی و هنگامهی سرور آمد
خوشا به فاطمه بنتالحسن که مادر شد
به چشم اهل مدینه، نمادِ کوثر شد
هم او که آینهی حسن و حقنمایی شد
و سیدی علویّ و طباطبایی شد
هم از علی علوی گشته و نشان دارد
هم از تلالوء زهرایی ارمغان دارد
سپاه جهل، زمین خورد زیر اَقدامش
شکافت علمِ جهان را تلألوء نامش
ز پای تا سرش انوار حسن میبارد
ز نسل پاک حسین و حسن نشان دارد
ز روی حضرت باقر جهان شده پر نور
شده ز آمدنش چشم دشمنانش کور
بداهه سرایان:
مینا گودرزی، فرشته پناهی
حسن اویسی، ایمان قیلاویزاده
طاهره ابراهیمنژاد، فریبا رئیسی
زهرا محبی
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir