وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

مدح حضرت علی

مدح حضرت علی

شاه بیت هرغزل نام عل(ع)

شاه بیتِ هرغزل نامِ علی

می حرام اِلا مِیِ جامِ علی

می زَنَم ازجام و باده ازالَست

می نه ان مِی که شوم یک لحظه مست

دائم الخمرازشرابِ ساغرم

مست قنبر مست چشم حیدرم

بادهٔ من از میِ انگور نیست نیست

مستِ خُم خانه شدم ساقی علیست

ساقیِ ماجرعه ریزِکوثراست

باده ماچشمِ مستِ حیدراست

جمله شیران راکُنِدچشمت شکار

تیزیِ ابروت تیغِ ذوالفقار

ضربهٔ شصتت درِخیبرکند

عبدُوَدهارا زمین می اَفکند

نام حیدرمی برم باافتخار

تاشوم محبوب خلق کردگار

وصف حالت رابگویم مختصر

هاعلی بشر کیف بشر

شاهکارخالق سرمد علی

دست بند قدرت احمدعلی

خالق خلقت که دنیای توبود

زنگ تفریحش تماشای توبود

لحظه ای با دلدل خودتاختی

لشکری را برزمین انداختی

تیغ تیزت تا به بالامی رود

قابض الارواح هرسر می دود

حمزه مبهوت تو ای یل یاعلی

هرنفس گویدکه ایول یاعلی

یکصدو ده بار باصوت جلی

رقص شمشیرت بگویدیاعلی

مدح تو گوید نبی باهرنظر

ها علی بشر کیف  بشر

من که عمری دم زحیدر می زنم

فخرم این باشدغلام قنبرم

(اشعار ڪربلایے مجید مراد زاده)

[Forwarded from امام علی]

توصیه های کرونایی در غالب شعر

(( توصیه های کرونایی در غالب شعر  ))

در خانه بمانید که اوضاع خراب است

از دست کرونا بسی نقش بر آب است

هرگز ندهید دست به یاران و رفیقان

از دادن دست من و‌ تو کار خراب است

یک چند صباحی رخ جانانه مبوسید

چون بوسه در این وقت خطیر عین عذاب است

پیوسته بشویید دو دستان به تکاپو

کاین توصیه ی دکتر و هر اهل کتاب است

گر رفتن بازار بود واجب و فوری

پس چاره ی کار ای رفقا ماسک و نقاب است

کودک نفرستید به مکتب دو سه روزی

هرچند که دانش به مثل باده ی ناب است

غافل مشوید از اثر ضد عفونی

این توصیه ای ناب و یکی حرف حساب است

در جمع رفیقان نروید تا دو سه هفته

هر چند که دوری ز رفیق عین عذاب است

مرطوب بود گر که دهان کار نکویی است

یک راه نجات از کرونا خوردن آب است

با دستکش از خانه برون رو که در این وقت

او باعث شادی تو چون چنگ و رباب است

از کشتن ویروس مکن لحظه ای غفلت

کان را همه بر کشتن ما جهد و شتاب است

چون هست نشان از کرونا در همه سامان

در خانه بمانید که این عین صواب است.

شاعر: محتشم مومنی

از غصه و اندوه من ای کاش بمیرم

از غصه و اندوه من ای کاش بمیرم

حتی شده با ساز و نی ناش ناش بمیرم

در کوچه بریزند دل و روده ی من را

با چاقوی زنجانیِ اوباش بمیرم

یا اینکه روَم ارتش عثمانی و بعداً

با ضربه ی شمشیر قزلباش بمیرم

رگبار ببندندم و در مرز به جرمِ

قاچاق دو تُن شیره‌ی خشخاش بمیرم

با سرعت بالای صد و بارِ چهل تُن

از روی سرم رد شود اِف هاش؛ بمیرم

وارد بشود دایناسور از پارکِ ژوراسیک

با خورد شدن زیرِ دو تا پاش بمیرم

تبعید شوم چون خودِ دوران رضاخان

در غربت بی همنفسِ خاش بمیرم

آخر چه کنم؟ راضی ام اینکه سرِ سفره

در راه گلویم بپرد ماش! بمیرم

با شیر؛ نشد ببر؛ نشد گرگ؛ نشد سگ

از نیشِ درازی ست که سمپاش! بمیرم

اما به خدا باعث ننگ است که آخر

با حمله ی ویروسیِ خفاش بمیرم

احد ارسالی

وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

شعری زیبا به لهجه شیرین مشهدی

شعری زیبا به لهجه شیرین مشهدی

از محمود ناظران‌پور،

شاعر پیشکسوت

ما بِندِه ی مُخلِصِ خدایِوم

خوش لَهجَه و صاف و بی ریایِوم

ما که یکیَه دِل و زُبونما

اهلِ مِشَدِ امام رضایِوم

با گفتنِ یَک کِلوم تو یَک جمع

فوری مِدِنن که از کجایِوم

از بال خیابون سِراب و نوغون

یا تَه خیابون و عِید گایِوم

از کوپَیَه های دور و نِزدیک

یا ساکنِ شهر و قِلعَه هایِوم

ما بَد نِمِگِم به دُشمَناما

خاکِ کفِ پای دوستایِوم

بی فیس و اِفاده ، بی تِکِبُّر

اُفتادَه یِم و بی اِدّعایِوم...

TarikhMashhad

"بهاریّه" لهجه شیرین مشهدی

"بهاریّه"

لهجه شیرین مشهدی

یرگه اخماتِ واکن که دِرَه باهار میه

گل و بلبل به میون باغ و سبزه زار میه

نِکنه خدا نِکرده تو دلت غم بِمَنه

وختی شادی هموجور از در و از دیفار میه

یره اونجه رِ نیگا کن از همو گوشه ی چُخت

مورچه ها چقد قِشنگ دِره قِطار قطار میه

از تو دِرچه یَگ نیگا بکن هوا بِهاریه

رو درختارِ بیبین شکوفه بیشمار میه

لای شاخ و بلگِشا چغک نشسته بی حساب

از سفیدالای باغ صدای غار و غار میه

وخِز و بُغچه ببند با هم برِم دشت و دِمن

اُو موجوشه از تو کوه قلقل چشمه سار میه

وخه او سِگرمه هاته واکن و یَکم بخند

مهمونای عید دِره پیاده و سوار میه

دیفار:دیوار

چخت: سقف

احمد_نظرپور

TarikhMashhad