وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

مدح امام علی مدح امام علی

مدح امام علی مدح امام علی

به نام عشق به نام خدا به نام علی

شروع می کنم این شعر را به نام علی

هزار مرتبه ممنون مادر و پدرم

که کرده اند مرا آشنا به نام علی

برو به طوس، برو کاظمین و سامرا

برو مدینه برو کربلا به نام علی

نهاده اند سرم تاج جاه و عزت را

قدم گذاشته ام هر کجا به نام علی

به زیر پرتو این نام، هرچه نام، گم است

همینکه می تابد آفتاب نام علی

تو را خدای تو از بسکه دوست داشت علی

خودش علی شد و نام تو را گذاشت علی

زمان رو شدن گنج های راز شده

که روشن از دل ویرانه ی حجاز شده

چه بوده است مگر راز سر به مهر خدا

که بر ظهورش لب های کعبه باز شده

ببین تواضع معبودهای سنگی را

حقیقت آمده، در سجده هر مجاز شده

و بی نیازی مخصوص آسمان ها بود

علی رسید و زمین نیز بی نیاز شده

و ان یکاد نخوانید که برای علی

زمین پر است از آیات در فراز شده

رسید حضرت قرآن و از درون میخواند

برای احمد از آیات مومنون میخواند

بگو تو را که چه بنویسم ای نمود خدا

اگر قلم نزنم در حد و حدود خدا

کسی به چشم خدا را ندید و تو دیدی

تویی که غرق شدی غرق در وجود خدا

زمان خلقت نور تو را که می داند؟

تو نیز بوده ای از آن زمان که بوده خدا

روانه است به سمت علی و آل علی

همیشه تیر سلام خدا درود خدا

فضائل تو اگرچه زیاد، باز کم است

یقین فراتر از این ها تو را ستوده خدا

به حق عشق، به حق علی و آل علی

خدا نصیب کند باز هم وصال علی

خدا نصیب کند باز هم سفر به نجف

ببر دوباره مرا باز هم ببر به نجف

نجف؟! کدام نجف؟! آن دیار که انگار

گشوده است خدا از بهشت، در به نجف

به نیت همه ی مادران مدینه برو

بیا به نیت پابوسی پدر به نجف

هزار بار نظر سمت کعبه بردن را

معاوضه نکنم با یکی نظر به نجف

اگر بناست که در کربلا بمیرم، کاش

که قبل از آن برسد جسم محتضر به نجف

هزار مرتبه ما را به کربلا ببری

نرفته ایم به زیبایی نجف سفری

شاعر:

(محمدعلی بیابانی)

مدح امام علی مدح امام علی(ع)

مدح امام علی مدح امام علی(ع)

قصه ی این عشق را میثم روایت می کند

قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند

گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته

شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند

رد پا لازم ندارد، هر دو عالم را فقط

نور یک تا عبای او هدایت می کند

نسل در نسلیم بیمار علی و فاطمه

عشق حیدر سینه بر سینه سرایت می کند

دشمنی یا مشرکی یا بی خدا، لیس المفر!

بردن نام علی هم مبتلایت می کند

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

وصف حیدر را همین جمله کفایت می کند

بر در این خانه شاهی هست که بابای ماست

نوکر این خانه هم احساس عزت می کند

وصله ی نعلین هایش آبروی عالم است

گرد نعلین علی کار طبابت می کند

فرق دارد نوکر دربار این آقا شدن

یا علی می گویی و زهرا دعایت می کند

روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه

نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند

کیست این آقای بی همتا که در اوج خلوص

تا طلوع فجر هر شب را عبادت می کند

کیست این آقا که جبرائیل شاگرش بُوَد

در پناهش آسمان قصد اقامت می کند

کیست این آقا که حتی دست خالی هم شود

باز هم بر سائل و مسکین عنایت می کند

کیست این آقا که رزق و روزی هر سال را

با کرامت بین خلق الله قسمت می کند

کیست این آقا که حتی در میان کارزار

وقت قتل عبدود هم قصد قربت می کند

کیست این آقا که وقت رزم در میدان جنگ

مالک اشتر هم از نیروش وحشت می کند

کیست این آقا که آیات خدا را در برش

مصطفی می خواند و او هم کتابت می کند

کیست این آقا که حتی آدم و نوح و خلیل

روز و شب بر محضرش عرض ارادت می کند

شکر که دامان پاک مادرم تایید شد

هر که ناپاک است با حیدر عداوت می کند

شعر در وصفش سرودن، کار هر شاعر نبود

شهریاری هم اگر باشد جسارت می کند

شاعر:

(( وحید محمدی))

امام_هادی مدح_امام_هادی

امام_هادی مدح_امام_هادی

حق بده به فرشته ها

اینجوری عاشقت باشن

همگی غرق سجده و

تسبیح خالقت باشن

حق بده به خورشید اگه

بخواد بگرده دور تو

خدا تموم عالمو

پروانه کرده دور تو

حق بده به مدینه تا

بگیره هی بهونه‌تو

به یاد عطر جای پات

ببوسه خاک خونه‌تو

به سامرا هم حق بده

نکشه دست از دامنت

آخه دلش روشن میشه

هر صبح با عطر پیرهنت

تا می خونی از جامعه:

«فما اَحلی اسمائکم»

شیرین میشه لبای عشق

از نامت ای ماه دهم

مست علی النقیم

عاشق نام هادیم

با این عشیره آشنام

آخه باب الجوادیم

برای دستِ خالیا

خوب جاییه این سامره

به رویِ ناامیدیا

بازه همیشه پنجره

کبوترم، کو گنبدت؟

عالم فدای غربتت

راحت نمیذارن تو رو

حتی پس از شهادتت

شاعر:

قاسم_صرافان

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

امام_هادی مدح_امام_هادی

امام_هادی مدح_امام_هادی

دلم امشب گدای سامراست

از تو غیر از تو را نخواهم خواست

یا علیّ النقیٍ الهادی

حرم تو بهشت قرب خداست

آسمان خاک‌بوس گنبد تو

کهکشان پیش پای تو برخاست

«مهبط الوحی و معدن الرحمه»

دل دریایی و زلال شماست

ذره با یک اشاره‌ات خورشید

قطره با یک نگاه تو دریاست

«من عصاکم فقد عصی الله» است

که مطیع شما مطیع خداست

قصه‌ی دوستی‌تان مولا

شرح و تفسیر وال من والاست

«قد نشرتم شرایع الاحکام»

راه غیر از شما فریب و خطاست

«قولکم صدق، فعلکم حقٌّ

امرکم متبع» که حکم قضاست

بسته بر بال هر ملک آمین

نفس جاری تو عین دعاست

«من اتاکم نجی»، برای همه

آن ضریح شکسته قبله‌نماست

مشعل جامعه‌کبیره‌ی تو

به یقین رهگشای اهل ولاست

هر فرازش کتاب معرفت است

سطر سطرش شعور و شور افزاست

و خدا در طلیعه‌ی خلقت

عرش خود را به نورتان آراست

برج و باروی اقتدار شما

تا قیامت بلند و پا بر جاست

بزم می، برکة السباع، ای وای

روضه‌هایت گریز عاشوراست

خاک‌بوس در تو سلطان است

هرکه بیچاره‌ی تو شد آقاست

شاعر:

کمیل_کاشانی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

فلَعَنَ اللهُ مَنْ دَفَعَکَ عَنْ حَقِّکَ،

فلَعَنَ اللهُ مَنْ دَفَعَکَ عَنْ حَقِّکَ، وَاَزالَکَ عَنْ مَقامِکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ

خدا لعنت کند کسی را که از حقّت منع کرد،و از مقامت کنار گذاشت و خدا لعنت کند کسی را که این اخبار به او رسید و به آن خشنود شد.

السَّلامُ عَلَی الْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ

ای نسیم صبح، خوشبو می‌رسی

از کدامین منزل و کو می‌رسی؟

تازه گردید از تو جان مبتلا

تو مگر کردی گذر از کربلا؟

می‌رسد از تو نوید لاتخف

می‌رسی گویا ز درگاه نجف

بارگاه مرقد سلطان دین

حیدر صفدر، امیرالمومنین

حوض کوثر، جرعه‌ای از جام او

عالم و آدم، فدای نام او

یارب امید بهائی را برآر

تا کند پیش سگانش، جان نثار

شیخ بهایی

۱۱ رجب المرجب ۱۴۴۱ هجری قمری

Habiliyan