وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

ولادت_موسی_بن_جعفر

ولادت_موسی_بن_جعفر

می رسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور

سهم من در حدّ یک عرض ِسلام از راه دور

نیستم دور ضریحت! در خیالم بارها-

می روم گم می شوم در ازدحام از راه دور

در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار

تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور

اشک می ریزد دلم! از شوق٬ پرپر می زند

دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور

آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست

کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور

حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام

میگذاری مهربان... سنگ تمام از راه دور

بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم

زخم هایم را به دست التیام از راه دور

بُعد منزل نیست... اما در حرم حالم خوش است

گر چه می دانم نظر دارد امام از راه دور!

شاعر:مرضیه_عاطفی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

سبک بالان خرامیدند و رفتند

سبک بالان خرامیدند و رفتند

مرا بیچاره نامیدند و رفتند

سواران لحظه ای تمکین نکردند

ترحم بر من مسکین نکردند

سواران از سر نئشم گذشتند

فغان ها کردم، اما برنگشتند

اسیر و زخمی و بی دست و پا من

رفیقان ، این چه سودا بود با من؟

رفیقان، رسم هم دردی کجا رفت؟

جوان مردان، جوان مردی کجا رفت؟

مرا این پشت، مگذارید بی پاک

گناهم چیست، پایم بود در خاک

اگر دیر آمدم مجروح بودم

اسیر قبض و بست روح بودم

در باغ شهادت را نبندید

به ما بیچارگان زان سو نخندید

رفیقانم دعا کردند و رفتند

مرا زخمی رها کردند و رفتند

رها کردند در زندان بمانم

دعا کردند سرگردان بمانم

شهادت نردبان آسمان بود

شهادت آسمان را نردبان بود

چرا برداشتند این نردبان را؟

چرا بستند راه آسمان را؟

مرا پایی به دست نردبان بود

مرا دستی به بام آسمان بود

تو بالا رفته ای من در زمینم

برادر، روسیاهم، شرمگینم ...