امام_کاظم
مرثیه_امام_کاظم
عالم طفیل حضرت موسی بن جعفر است
مشهد سریر دولت موسی بن جعفر است
این جاده ازبهشت خدا می رسد زمین
ایران مسیر رحمت موسی بن جعفر است
درلوح سرنوشت سپیدم ، خدا نوشت :
این بنده زاده،قسمت موسی بن جعفر است
ایوان طلا ،حرم، قم و مشهد ، نماز صبح...
اینها تمام ، برکت موسی بن جعفر است
اصلا گره به کار من و تو اگر که نیست
از لطف و جود و همت موسی بن جعفر است
امشب برای صبح قیامت دعا بخوان
آنجا که غرق منت موسی بن جعفر است
آنجا که می شویم بهشتی، به این ندا:
این خانه زاده حضرت موسی بن جعفر است
شاعر:
محمد_کابلی
اشعار ناب آئینے
shere_aeini
رفته زیر سیلْ استان گلستان غم مخور
غرق شد مازندران هم زیر باران غم مخور
اهل خوزستان هنوز از سیل غم در محنتاند
چون که همدرد است با آنها لرستان غم مخور
در کلاله، ترکمن، در کردکوی و آققلا
رأی تو با وعدهها بوده فراوان غم مخور
راه تزویر و فریب و مکر باشد بازِ باز
بسته شد گر راه خوشییلاق و گرگان غم مخور
بیخیال سیل شو، سرگرم کیش و قشم باش
رقص دلفینها ببین و باش خندان غم مخور
یاد استخر فرح باش و غریق سرخوشش
فکر کن هستی تو هم در سدّ لتیان غم مخور
تا که یار پوششی داری به تفریحت برس
با جهانگیری بده همواره جولان غم مخور
تا که نوبخت و حسینت را تو داری در کنار
گر همه عالم شوند از تو گریزان غم مخور
"ابتکار" و "آرمان" و "شرق" و "ایران" با تواند
سرزنشها گر کند هر روز "کیهان" غم مخور
لیست بی.بی.سی چو در مجلس هوادار تواند
از فغان و نالههای اهل ایمان غم مخور
منتقدهای تو مشتی بیسواد و جاهلاند
چون گرفتی دکتری از انگلستان غم مخور
هرچه باشی بیکفایت بازهم حتماً تو را
میکند تأیید شورای نگهبان غم مخور
گرچه رفت از سفرۀ مردم پیاز و مرغ و گوشت
تو بخور ماهی و ششلیک و فسنجان غم مخور
رفته با تدبیر تو از دیدگان خلق، خواب
میرود کمکم ز دلها دین و ایمان غم مخور
دولت تو گرچه کرده روز مردم را سیاه
هست برجام تو چون خورشید تابان غم مخور
کن فشار و ظلم را هردم به مردم بیشتر
تا معیشت هست در دستت گروگان غم مخور
امنیت رفته اگر از مرزها آسوده باش
تو حقوقدانی، نه سرهنگ و نه سروان غم مخور
لرزش کرمان و کرمانشاه رفت از یادها
کل ایران هم شود یکباره ویران غم مخور
باش یار کدخدا و "بیست، سی" را پاس دار
غیرت و فرهنگ ایران را بمیران غم مخور
در کلاس غیرت ملی اگر آخر شدی
تا که شاگرد اولی در درس شیطان غم مخور
بار الها شکر ، باران آمد و اعجاز شد
دشتهای خشک میهن هم طراوت ساز شد
تو بزرگی و کریمی کارها در دست توست
با نشاط و زنده شد هرکس به تو دمساز شد
ای دریغا پیش ازین یغماگران آب و خاک
درّه را بستند و درّه دشت حیرت ساز شد
با طمع راه خروج سیل را بستند و بعد
راههای سیل ها ، ویلا و دست انداز شد
بارش باران تو شد سیل ، سیلی خشمگین
آمد و بنمود طغیان و غم شیراز شد
دست هامان بود بالا سال ها بر در گهت
حال می گوییم سیل آمد به ما لجباز شد!!!!
طرفة العینی خروش سیل شد آژیر مرگ
عامل درد و غم و مرگ و بلا و آز شد
این همه از ماست ما قدر تورا نشناختیم
سیل ویرانی به بار آورد و راهش باز شد
خوشدلا ما قدر گل را هم ندانستیم و شد
داغ و دردی که دراین بیچارگی ابراز شد
کاش هرگز در مسیر سیل انسانی نبود
از غم فوت عزیزان رنج و غم آغاز شد
جعفرزارع خوشدل
می توانستی مرا از زیر باران رد کنی
دست باران را بگیری از خیابان رد کنی
معذرت می خواهم اما ای خدای مهربان
سیل را لازم نبود از زیر قرآن رد کنی
نیست در شان شما والامقام این کارها
اینکه از هر کوچه یک رود خروشان رد کنی
امتحان هایت کمی سخت است شاید ناقلا
قصد داری بنده را هم مثل شیطان رد کنی
معجزه یعنی همین باران ولی نم نم, ببین
ما نمی خواهیم فیل از لای فنجان رد کنی
ابتدا ما را از این توفان رها کن بعد از آن
زیر میزی هم اگر شد چند تومان رد کنی
من در این دنیا کسی را جز شما دارم مگر
پس نباید بنده را بی کفش و تنبان رد کنی
ظاهرا روشن شده تکلیف مسئولین ما
شهر را باید خودت از زیر توفان رد کنی
چشم ما تنها به الطاف جناب عالی است
کشورم را سعی کن از بحر و بحران رد کنی
عبدالحسین انصاری
negaam1
حسن ای رئیس دولت تو چه آفتی خدا را ؟
که ز عمر سیر کردی فقرای بی نوا را
به جز از حسن که گوید به ظریف چون که برجام
شده پاره پوره فعلا بده جوّ کمی فضا را
نه بشر توانمت خواند و نه شیخ و اهل عرفان
متحیّرم چه نامم توی یک لا و قبا را
وَ هر آن چه وعده کردی “همه را به باد دادی”
چه هزار وعده هایی که گرفت حال ما را
همه مانده اند حیران که چگونه کشف کردی
ز کدام لُپ لُپ آخر وزرای بی حیا را ..!؟
تو اگر حقوق دانی و به فکر جیب مردم
منما دگر نجومی تو حقوق آشنا را
و چه خوب اگر که مردی چو زنش طلاق خواهد
فقط او دو راه دارد ! دیه دادن و مُدارا
همه شب در این اُمیدم که اجل ز ره بیاید
و بگیرد از سر ما همه سایه ی شما را
“علی ای هما” کجا و حسن ای رئیس دولت!؟
تو ببخش شهریارا ، تو ببخش “شهریارا”
مجتبی
جمعیت رهروان امربه معروف ونهی ازمنکر