ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بار الها شکر ، باران آمد و اعجاز شد
دشتهای خشک میهن هم طراوت ساز شد
تو بزرگی و کریمی کارها در دست توست
با نشاط و زنده شد هرکس به تو دمساز شد
ای دریغا پیش ازین یغماگران آب و خاک
درّه را بستند و درّه دشت حیرت ساز شد
با طمع راه خروج سیل را بستند و بعد
راههای سیل ها ، ویلا و دست انداز شد
بارش باران تو شد سیل ، سیلی خشمگین
آمد و بنمود طغیان و غم شیراز شد
دست هامان بود بالا سال ها بر در گهت
حال می گوییم سیل آمد به ما لجباز شد!!!!
طرفة العینی خروش سیل شد آژیر مرگ
عامل درد و غم و مرگ و بلا و آز شد
این همه از ماست ما قدر تورا نشناختیم
سیل ویرانی به بار آورد و راهش باز شد
خوشدلا ما قدر گل را هم ندانستیم و شد
داغ و دردی که دراین بیچارگی ابراز شد
کاش هرگز در مسیر سیل انسانی نبود
از غم فوت عزیزان رنج و غم آغاز شد
جعفرزارع خوشدل