-
#سلام_امام_زمانم خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد
جمعه 16 مهر 1400 13:16
#سلام_امام_زمانم خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از...
-
غربت کشیده آشنایش فرق دارد
جمعه 16 مهر 1400 12:35
غربت کشیده آشنایش فرق دارد آهش،صدایش،گریه هایش فرق دارد فهمیده هرکس ذره ای دوری چشیده هجران زده حال وهوایش فرق دارد گیرم که مجنون درمسیرعشق لیلا طعنه شنید اصلابرایش فرق دارد؟ بالش بسوزد، سر برای شمع دارد پروانه وادیِ فنایش فرق دارد بامن نگویید اینقَدَر از طب و مرهم بیماریِ هجران دوایش فرق دارد پایان دلتنگیِ یعقوب است...
-
حلول ماه ربیع و طلوع مهر و محبت
جمعه 16 مهر 1400 10:44
حلول ماه ربیع و طلوع مهر و محبت تلالو نبا پر فروغ آیهء رحمت بهار آمده از راه و دیدهء همه روشن تبلور برکات است و نور نیر عصمت صدای غرش ابر و سرود بارش باران *صفای باطن هستی رسید و روح طراوت* ترانه می چکد از عرش و سوره سوره، تبارک جوانه ها زده در فرش: تار و پود جلالت خوشا به حال ملائک، خوشا به حال من و ما خوشا به حال...
-
دامن آلوده و بار گناه آورده ام
پنجشنبه 15 مهر 1400 22:44
دامن آلوده و بار گناه آورده ام گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است...
-
یک سلام از ما، جواب از سمت مرقد با شما
پنجشنبه 15 مهر 1400 20:13
یک سلام از ما، جواب از سمت مرقد با شما فطرسِ نامهبرِ تهران به مشهد با شما باز هم میل زیارت کردهایم از راه دور نیّت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما ما کبوترهای بیبالیم اما آمدیم لذت پرواز در اطراف گنبد با شما نمرهی ما صفر شد از بیست؛ اما در عوض زندگی ما همه از صفر تا صد با شما خطّهی ما تشنهی آب حیات و نور بود...
-
طولانیه اما خوندش خالی از لطف نیست
پنجشنبه 15 مهر 1400 16:50
طولانیه اما خوندش خالی از لطف نیست ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺟﻤﻌﺸﺎﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻣﯿﻠﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍﯾﻨﺪ. ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺰﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﺳﺘﯿﺰﺩ ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎ ﺷﺪ ﺭﻓﺎﻗﺘﻬﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺭﯾﺎ ﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻨﯿﺎ ﻫﻢ ﻟﺬﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ...
-
قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی
پنجشنبه 15 مهر 1400 16:46
قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنی قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی "قسم به وعدهی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی که ایستاده بمیرم به احترام علی علی امام من است و منم غلام علی" فقط علیست که باید خود انتخاب کند مرا بنا کند او یا مرا خراب کند "به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان...
-
ای در جدال حق و باطل سنگ معیار
پنجشنبه 15 مهر 1400 10:52
ای در جدال حق و باطل سنگ معیار ای در شب تلخ خیانت چشم بیدار ای تیرباران نفاق و جهل مردم زهر زبان نوشیده از یاران و اغیار درپاسخ دشنام، آغوشت گشودی عشق از مرامت گشت در عالم پدیدار ای محرم اسرار مادر بین کوچه عمری دلت خون از جسارتهای اشرار بغضی شکسته سالها همراهیت کرد بس داشتی از ماجرای کوچه اسرار ای سینهات آکنده از...
-
باران غم میبارد از عرش معلّی
پنجشنبه 15 مهر 1400 10:48
باران غم میبارد از عرش معلّی جبریل از داغ تو کرده روضه بر پا از عرش میآید صدای آه و زاری ماتمسرای توست اینک عرش اعلی خون میچکد از گوشهی چشم ملائک شال عزا انداخته امشب ثریّا رفتی و در فقدان تو ای حضرت عشق دنیاست در اندوه و سوز و آه و غوغا بعد از فراق تو زمین دیگر نبیند بر روی خاک خود قدوم آسمان را چشمان کوچه خیس و...
-
دیوان حافظ غزل شماره ۴۶۸
سهشنبه 13 مهر 1400 17:10
دیوان حافظ غزل شماره ۴۶۸ که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی شدهام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم که به همت عزیزان برسم به نیک نامی تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن که بضاعتی نداریم و فکندهایم دامی عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود نه به نامهای پیامی نه به خامهای سلامی اگر...
-
بر تن و قامت شهر رخت عزا جامه کنید بوی تابوتِ پُر از تیر حسن میآید...
سهشنبه 13 مهر 1400 08:00
-
لطفا کامل این شعر بخونید و نشر دهید
دوشنبه 12 مهر 1400 22:10
لطفا کامل این شعر بخونید و نشر دهید بابد از خدا خجالت بکشین از امام رضا خجالت بکشین بسه این کارا خجالت بکشین از علی و فاطمه حیا کنین ضریح امام رضا رو واکنین با عنایتش چقد عزیز شدین شفا داد شما رو تا مریض شدین پس چرا امام رضا گریز شدین حق نون و نمکو ادا کنین ضریح امام رضا رو واکنین اربعینه کربلا رو ندیدین شلوغیه زائرا...
-
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
پنجشنبه 8 مهر 1400 09:58
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند هرچه فریادش، جوابش را نمی پرداختند داد میزد خواندهام هفتاد سال، هرشب نماز پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز ونیاز یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا ڪ ن رحمتی آن ندا گفتا همان کس که زدی...
-
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید!
پنجشنبه 8 مهر 1400 09:40
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید! ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟ گر نرفتی خانه اش تا زنده بود خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟ گر نپرسی حال من تا زنده ام! گریه و زاری و نالیدن چه سود؟ زنده را در زندگی قدرش بدان! ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟ گر نکردی یاد من تا زنده ام! سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه...
-
آه از آن ساعت که باصد شور و شین
سهشنبه 6 مهر 1400 22:36
آه از آن ساعت که باصد شور و شین زینب آمد بر سر قبر حسین با زبان حال آن دور از وطن گفت با قبر برادر این سخن: السّلام ای کشته راه خدا السّلام ای نور چشم مصطفی السّلام ای شاه بی غسل و کفن السّلام ای کشته دور از وطن السّلام ای تشنه آب فرات السّلام ای کشتی بحر نجات بهر تو امروز مهمان آمده خواهرت از شام ویران آمده تا تو...
-
#اربعین_حسینی
دوشنبه 5 مهر 1400 18:22
#اربعین_حسینی این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم شمر...
-
این شعر بسلامتی دوستان مجازیم !!
شنبه 3 مهر 1400 23:58
این شعر بسلامتی دوستان مجازیم !! نازنینا!… لایک یعنی انتخاب یعنی : از بنده سلام از تو جواب لایک یعنی دل به ما بستی رفیق؟! لایک یعنی یاد ما هستی رفیق؟! لایک یعنی : مطلبت را دیده ام یعنی : احوال تو را پرسیده ام لایک یعنی : در رفاقت، کاملی... لایک یعنی : نیستی و... در دلی! لایک یعنی : دوستی را لایقم؟… تو : حقیقت......
-
ز جان ابلیس را تجلیل کردیم
جمعه 26 شهریور 1400 09:26
ز جان ابلیس را تجلیل کردیم وبعد اسلام را تعطیل کردیم تمام عزت خود را دو دستی چنین تقدیم اسرائیل کردیم احمد رفیعی وردنجانی الا ای پلههای چاقوچله که از دستم نمیگردید ذله شبیه کلهپوکان گذشته شما را زیر پایم می کنم له صامره حبیبی من گاوچران و گاو من در پیست است اسم همهی امیرها در لیست است هی خم بشو و پلهی آمالم شو...
-
رفته بودم عشق نقاشی کنم، لیلا کشیدم
جمعه 26 شهریور 1400 09:23
رفته بودم عشق نقاشی کنم، لیلا کشیدم بغض بیداد زمان را در دل نجوا کشیدم اشک سرخش میچکید از هُرم آتش روی گونه کربلا آمد به یادم، چشم او را تا کشیدم جرعهجرعه بیکسی، راه گلویش را گرفت و تشنگی را بیمحابا بر لب دریا کشیدم روی تلِّ آرزوی خاکیام با گریه گفتم صحن «بابالمجتبایی(ع)» که نداری را کشیدم نقش خونین دلم را خوب...
-
زادگاهم اشکور سرزمینی پرهنر
پنجشنبه 25 شهریور 1400 21:10
زادگاهم اشکور سرزمینی پرهنر اشکور یعنی حضور مادران رنج و زحمتهای پاک صالحان اشکور یعنی شعور یعنی تفکر هم وفا اشکور یعنی سراسرمردمان با صفا اشکور یعنی هنرمندان ناب اشکور یعنی زنان چوخه تاب اشکور یعنی که کوچ گالشان باصدای قورچه های قاطران اشکور یعنی کولاگیر،شوله و چادرشب اشکور یعنی تلاش هم با کار و تعب اشکور یعنی صدای...
-
#امام حسن مجتبی(ع)
چهارشنبه 24 شهریور 1400 20:54
#امام حسن مجتبی(ع) ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس میزند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُمِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت...
-
بداهه آئینی به مناسبت شهادت بنت الحسین حضرت رقیه سلام الله علیها
سهشنبه 23 شهریور 1400 21:02
بداهه آئینی به مناسبت شهادت بنت الحسین حضرت رقیه سلام الله علیها یک مقتل ناخوانده دارد در نگاهش سنگینی دستان شب بر روی ماهش یک بخشِ مقتل قصّهی بال کبوتر فصل دگر سقّایی مرد دلاور یک بخش عطش، آتش، شب تاریک صحرا یک گوشه گوش و گوشواره، تشت و دریا دائم کند از درد پهلو آه و ناله عالم کجا دیده به خود پیری سه ساله؟ می گفت با...
-
سفرهای جاده ای در هفته گذشته افزایش یافت
جمعه 19 شهریور 1400 23:29
سفرهای جاده ای در هفته گذشته افزایش یافت ندید بدید طفلی کرونا! نگو پلید است هم خارجی است و هم جدید است باید دهن و دماغ را بست قدری کرونا ندید بدید است چون پوست کلفت و بی خیالم از کشتن بنده ناامید است مثل خودم است اهل تفریح مثل زنم عاشق خرید است یک مصرع خوب و خوش قیافه "پایان شب سیه سپید است" چون آب طلب نکرده...
-
#حضرت_رقیه #مصائب_شام #کاروان_اسرا
جمعه 19 شهریور 1400 11:54
#حضرت_رقیه #مصائب_شام #کاروان_اسرا چشم تارم شبیه دریا شد قامتم زیر غصه ها تا شد ماه شبهای من هویدا شد دیده ام فرش راه بابا شد انتظارم به سر رسید عمه پاشو پاشو پدر رسید عمه شب شده، ماه آمده پیشم حضرت شاه آمده پیشم یوسف از چاه آمده یشم پدر از راه آمده پیشم تا که همراه خود مرا ببرد تا به هر جا که شد مرا ببرد ای پدر آمدی...
-
#حضرت_رقیه #مصائب_شام #کاروان_اسرا #رباعی
جمعه 19 شهریور 1400 11:52
#حضرت_رقیه #مصائب_شام #کاروان_اسرا #رباعی از دردهایم با تو میگویم پدرجان از گوشواره از النگویم پدرجان تنها نشانی مانده آن هم جای زخم است دشمن شبیخون زد به گیسویم پدرجان دیشب گلت از روی ناقه بر زمین خورد انگار که در کوچه ها مادر زمین خورد از زخمهای صورتم بابا گمانم فهمیده ای که دخترت با سر زمین خورد درد شدید مفصل زانو...
-
#حضرت_رقیه #مصائب_شام
جمعه 19 شهریور 1400 11:35
#حضرت_رقیه #مصائب_شام باید که شرح داد خرابات طور را پای تو ریخت زمزم اشک طهور را باید که شست زلف تو را با گلاب ناب چون راهبی که درک نموده حضور را از بس که باد پنجه زده بین زلف تو باید که باز کرد گره های کور را پاهایم آبله زده بابا، عمو کجاست؟ باید عمو ادب بکند راه دور را انبان به دوش خانه ی ما هم سری زدی سهم خرابه...
-
#حضرت_رقیه #مصائب_شام
پنجشنبه 18 شهریور 1400 23:59
#حضرت_رقیه #مصائب_شام از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است چقدر جسم شما آب شده بی بی جان غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است چشم تار تو شده علت افتادن ها نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی...
-
دستگیرم باش ای حی ودود
پنجشنبه 18 شهریور 1400 14:48
دستگیرم باش ای حی ودود این من افتاده ازحدوحدود رازقا رزق مرا ازدل بده پای آزادورها ازگل بده دُرّی ازگنجینه ی قرآن مرا جرعه ایی ازکوزه ی عرفان مرا آشنایم کن مرابا اصل خود تابجویم روزگاروصل خود آسمانی کن مرا ای آفتاب گرمتربرسینه ی سردم بتاب ساقیا لبریزشدازمن سبو ساترا بر من بپوشان آبرو شاهدی برغربت وتنهاییم ناظری برگریه...
-
یاران تو هزار مصیبت کشیده اند
سهشنبه 16 شهریور 1400 19:54
یاران تو هزار مصیبت کشیده اند اما غم تو را سر مویی ندیده اند تنها شنیده ایم هرآنچه تو دیده ای تو دیده ای که جد تو را سر بریده اند از مقتل زیارت ناحیه روشن است شیب الخضیب را مکرر کشیده اند گاهی به جسم جد غریبت نشسته اند گاهی به چکمه روی تن او دویده اند انگشت را به خاطر انگشتری به حِرص با خنجری که کُند شده بد بریده...
-
شب شده وبود دلم رو دوباره غم گرفته بود
سهشنبه 16 شهریور 1400 17:12
شب شده وبود دلم رو دوباره غم گرفته بود بیاد کربلا برا حرم گرفته بود داشتم از غصه میمردم بیاد کربلا گفتم امشبو میرم زیارت امام رضا رفتم و روبه ضریح با صفاش زانو زدم حرف های دلمو پیش ضامن اهو زدم گفتم ای امام رضا تورو به حق مادرت یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت من غلامتم تو باید به دلم شاهی کنی برای زیارت حسین منو راهی...