#ﭼﻮﺏ_ﺗﻨﺒﻴﻪ #ﺧﺪﺍ_ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ ...
#ﻧﻪ_ﻛﺴﻲ_ﻣﻴﻔﻬﻤﺪ ؛
#ﻧﻪ_ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ ...
#ﻳﻚ_ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
#ﻭﻗﺘﻲ_ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺑﻐﺾ ؛
#ﻧﻔﺴﺖ_ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ...
#ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ...
#ﻛﻪ_ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
#ﺑﺎﻋﺚ_ﻭ_ﺑﺎﻧﻲ ﻳﻚ ﺑﻐﺾ ﺷﺪﻱ
#ﻭ_دلی ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻱ ...
#ﺁﻥ_ﺯﻣﺎﻥ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻱ
#ﺑﻐض_ﭘﺎپیﺍﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ...
#ﻭ_ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
#ﻣﻴﻨﺸﻴﻨﺪ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ ...
#ﻭ_ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺟﺒﺎﺭ ...
#ﻫﺮ_ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ ...
#ﻣﺤﺾ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ ...
#ﺑﻐﺾ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻜﻨﻲ ...
#ﺁﺭﻱ ؛ #ﺍﻳﻦ_ﭼﻮﺏ ؛
#ﭼﻮﺏِ_ﺧﺪﺍﺳﺖ ...
#سلام_دوستان_عزیزان_همکاران_ #پیشکسوتان_همکار_ #روزتان_بخیرو سلامتی و طاعات وعبادات شما خوبان درگاه بارتعالی قبول او ان شاءالله #التماس_دعا_
#اشکبوس kanale_dorehami
بداهه رمضانیه شاعران روزهدار راهراه در ایام قرنطینه
گشوده باز خدا سفرههای احسان را
و بسته راه گناه و خطا و عصیان را
اگرچه میکند ابلیس را خدا زنجیر
منم که بستهام از پشت دست شیطان را
به زخم معدهٔ بنده اضافه شد کرونا
چگونه تاب بیارم هجوم زخمان را؟
چگونه روزه بگیرم که هست باطل، چون
گرفته لایهای از دود شهر تهران را
شمیم الکل و وایتکس، میبرد هوشم
ربوده از کفم الکل، خلوص ایمان را
تمام دغدغهام چیست؟ لحظهی افطار
که با حلیم، شکرپاش یا نمکدان را...
چه روزهای شود امسال در قرنطینه
خورم به سفرهٔ افطار سهم مهمان را
تمام بامیهها را عیال یکجا خورد
نهادهام به جگر با فشار، دندان را
جناب زولبیا، خود نماد تشویش است
مُشَوشّانده گرانی حضرت، اذهان را
شدهست نان و کباب و پیاز، یک رویا
بیار عیال! پنیر و پیاز با نان را
هوای گرم و عطش کرده بر تن مردان
دوباره پاره عرقگیر و کهنه تنبان را
میان خیل عبادات، من فقط خوابم
ولی نوشته ملک، ذکر حی سبحان را
دلم به وقت سحر، مطمئن و زیبا بود
و داده جای درون خودش، امرسان را
چگونه با شکم سیر میشود اصلا
درست درک کنی حال مستمندان را؟
برای اینکه نچسبی به چسب نفس، ای دوست
بچسب ماه خدا را! بچسب الان را!
بداههسرایان:
مهدی امامرضایی
محمد علیان، محمود حسنیمقدس
زهرا آراستهنیا، صامره حبیبی
فهیمه انوری، طاهره ابراهیمنژاد
زاهده شاد، مینا گودرزی
زهرا فرقانی
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
(( مناجات رمضان ))
خبر آمد رمضان است خدا... میبخشد
بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد
معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا می بخشد
قطره ای اشک ز چشمت بِچکد میبینی
که چه آرامشی این حال بُکا می بخشد
تیرشیطان به دلت کرده اثر غصه نخور
که خداوند طبیبانه دوا می بخشد
سفره داریِ خدا فرق عجیبی دارد
میهمان را عوض آب و غذا،می بخشد
آن قَدَر بخشش او وُسع زیادی دارد
که دراین ماه بخواهد همه را می بخشد
دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت
اوکریم است و کریمانه خطا می بخشد
حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست
عاشقان را سفر کرببلا می بخشد
ته گودال تجلی کرامت شده است
شاه بر قاتل خود نیز عبا می بخشد
شاعر:
محمد حسن بیات لو
کرونا ۲
چشمت کرونا بود و دلم مردم قم بود
از عشق تو یک مملکتی زیر سِرُم بود
ویروس حقیقی تویی و این بچهویروس
آن شیرِ بدون سر و بی اِشکم و دم بود
ما را چه نیازی به ژل ضدّ عفونی
لبهای تو کلّاً کلرید سدیم بود
تعطیل شده مسجد و الکل شده آزاد
ساقی سرِ سجّاده و زاهد سرِ خُم بود
یک استادیوم عاشق و بیمار تو بودند
روبوسی من با همهٔ استادیوم بود
چشمت کرونا گفتم و تشبیه ضعیفی است
من هیروشیما بودم و او بمب اتم بود
مهدی جهاندار
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
«بداهه طنز رمضانیه»
«ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد»
در سر هوس گشت و گذار و سفر افتاد
مردان قوی روزه گرفتند و پوکیدند
پیروزی مردان خدا در خطر افتاد
یارب تو گشودی ز کرامت در رحمت
پس خلق چرا گشنه چنین پشت در افتاد؟
بعد از سحری در شرف پارهشدن بود
شلوار، پس از ظهر ولی از کمر افتاد!
یخچال به من زل زد و من نیز به یخچال
از عمق نگاهش ز دو دستم سپر افتاد
تا قبل اذان هر چه که دیدم هوسم شد
تا گفت اذان کل جهان از نظر افتاد
یک دختر نه سالهٔ بیحال ز روزه
چشمش به دهان پُر یک نرّهخر افتاد
مردک به خودش گفت چه دردی بتراشم
یکهو به سرش سوزش اثنیعشر افتاد
یک عمر رژیم علف خشک گرفته
از روزه کنون بر همه جانش ضرر افتاد
در ماه مبارک همه از نار جهیدند
بیچاره کسی که پس از آن در سقر افتاد
در خاصیت روزهٔ امسال همین بس
از فرط عطش فکر دلارم ز سر افتاد
بداههسرایان:
محمدرضا شکیبایی زارع
ناهید رفیعی، فهیمه انوری
امیر معظمی، مهدی کبیری
یاسر پناهی فکور، مینا گودرزی
امین شفیعی
وطنز | بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir