وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

شعری بر سبیل طنز و شوخی به مناسبت روز استاد و معلم

شعری بر سبیل طنز و شوخی

به مناسبت روز استاد و معلم

مبارک باد یاران روز استاد

بجز استاد دانشگاه آزاد!

اگر چه ساعی و صاحب نبوغ است

ولی درگیر کمبود حقوق است

که تازه زین حقوق نصفه نیمه

شوَد کم، مالیات و حق بیمه

نمانَد تا ته هر بُرج، چیزی

کف دستان دکتر، جز پشیزی

مدیری که نشسته در حصارک

چه می داند ز واحدهای کوچک؟

دمادم می‌فرستد بخشنامه

متمّم می‌فرستد در ادامه

چه باید کرد، دورِ غربتی‌هاست

کنون افسار، دست دولتی‌هاست

همان‌هایی که ما را پخمه خواندند

فک و فامیل خود اینجا چپاندند...

معلم گرچه شغلش انبیایی است

ولی در کشور ایران گدایی است!

عباس احمدی

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

صبا ز بنده بگو لعنتی کرونا را

صبا ز بنده  بگو لعنتی کرونا را

روا نبود تو خانه نشین کنی ما را

فقط نه فکر مرا کرده‌ای به خود مشغول

که کرده نام تو قبضه صدا و سیما را

بدون هیچ ندایی ز چین سفر کردی

به هر کجای جهان ناگرفته ویزا را

برو به جان خودت بی‌خیال شو از ما

که تاب و قوه نداریم آنفولانزا را

برو سراغ ترامپ و ز بعد کشتن  او

بگیر پاچه گردنکشان دنیا را

به اختلاس‌گران هم سری بزن از لطف

خصوص قافله رفته در کانادا را

دماغ محتکران را به خاک گرم بمال

که کرده‌اند لبالب ز ماسک  انبارا

چه بی‌نشاط بهاری که در پی تو رسید

که جای دست زنند این زمان به هم پا را

همایون علیدوستی

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz

هنر معلم تاثیر است ،نه تدریس

هنر معلم تاثیر است ،نه تدریس

«من معلّم هستم»

هر شب از آینه ها می‌پرسم:

به کدامین شیوه؟

وسعت ِ یادِ خدا را

بکشانم به کلاس؟

بچه ها را ببرم تا لب ِ دریاچه یِ عشق؟

غرق ِ دریایِ تفکّر بکنم؟

با تبسّم یا اخم؟

«من معلّم هستم»

نیمکت ها نفس ِ گرم ِ قدم‌هایِ مرا می‌فهمند

بال هایِ قلم و تخته سیاه

رمز ِ پرواز ِ مرا می‌دانند

سیب ها دست ِ مرا می‌خوانند ...

«من معلّم هستم»

درد ِ فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن

همگی مال من است ...

بعد یک عمر شاعری افسوس....

بعد یک عمر شاعری افسوس

بر سر عاشقی  خراب شدم!

بهر عشق تو طنزها گفتم

با غم عشق بی‌حساب شدم!

درد بودم یکی دو جمله فقط

عشق تو آمد و کتاب شدم!

برگزیدم طریق مجنون را

آخرالامر خل خطاب شدم!

با دو آهو شبی مرا دیدی

توی دشت  از خجالت آب شدم!

گفتم: «ای عشق پس چرا بنده؟!»

گفت: «خیلی خری!» مجاب شدم!

سعید_سلیمان_پور

شعر_طنز

بوالفضول_الشعرا

bolfozool

تبلیغات


تبلیغات

آی بچه‌دار، آی خونه‌دار، زنبیلو وردار و بیار!

هر چیزی که بخوای داریم، بگو تو چی کردی ویار؟!

دوتا بخر، سه تا ببر، پول چهارتا رو بده

هم واسه‌ی تو سود داره، هم واسه‌ی ما فایده

تو لم می‌دی رو مبل و ما، واست یه آشی می‌پزیم

که یک وجب روغنه روش، حالا دیگه ما آشپزیم

آشپزامون غذاهای شیک و خیالی می‌پزن

شاعرامون با آب ودوغ، شعرای عالی  می‌پزن

قافیه‌ها رو تف میدن، تو شعر تبلیغاتی‌مون

واسه تو که خرید کنی از تولیدات قاطی‌مون

مامان بزرگ لاکچری، عمه خانوم با کلاس

بو میده ظرفاتون چرا؟ عمه خانوم با شماهاس

روغن پالمت افتاده، غنچه‌ی خونتم کمه

طبیعتت عوض شده، بپز غذا! این قابلمه!

قابلمه‌ها فلزی‌ان، جعبه‌ی دربسته دارن

مثلشو هیچ جا ندیدی، یک در و دو دسته دارن

فقط یه اِس بدین به ما، فوری میاد به خونتون

اینقده مِس مِس نکنین، چیه دیگه بهونه‌تون؟!

یک شبه لاغر می‌شی تو، با روغنی که من دارم

بمونه بین خودمون، منم نمی‌شه باورم

گزینه‌های روی میز، بیا ببین، همه‌ش عالیس!

تلخ وشیربن و تند و تیز، از اینجا بهتر جایی نیس

از انبارای پر موش، تا خونه‌های لاکچری

این همه راهو اومدیم واسه‌ی عرض چاکری

اگه تو قوطی سوسکه و دوغا اگه همه‌ش گچه

نیگا نکن به این چیزا، همه‌ش با ذائقه‌ت مَچه

ناهید رفیعی

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir