وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

السلام علیک یا حسن ابن علی

السلام علیک یا حسن ابن علی

به نام آنکه تو را داده است نام حسن

درود احسن الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو

که نور داده به خورشید مستدام حسن

سلام بر درجات زبرجدت که از او

عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن

عجیب نیست اگر خال هاشمی‌ات را

شبانه روز کند کعبه استلام حسن

فدای قامت بنده نواز تو که نماز

به احترام قدت می‌کند قیام حسن

قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست

رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن

به اتفاق برادر به حشر گر برسی

به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن

پیمبران متحیر به خویش می گویند

بود کدام حسین و بود کدام حسن؟

به خشت خشت ستون های عرش رب کریم

نوشته با قلم حسن، یا امام حسن

شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی

به دست سوده‌ی الماس های شام حسن

صلات ظهر، چه تشییع بی نظیری شد

به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن

میلاد حسنی

آقام ... غریب‌َالغـُربا - امام رضا(ع)؛ غمگین است

آقام ... غریب‌َالغـُربا - امام رضا(ع)؛ غمگین است

چه توان کرد؟ بفرما؛ که بر غُصّه‌تان تسکین است

دل‌تان این‌روزها در "آستانه"ست - خوب‌می‌دانیم

از ماتم ِ سلطان ِ گیلان؛ دل ِ سلطان، خونین است

مائیم و ... نوای ِ بی‌نوائی ِ مان - تا بوده آقاجان:

غـم‌تـان؛ می‌کـُشَد ما را - شادی‌تـان؛ نوشین است

آقای ِ گـُلم؛ مُدّتی‌ست بـبـین ‌- خانه‌نشین شُده‌ایم

غافل از برادرتان نشویم هرگز، که‌این ننگین است

سال‌هاست ... قصّه‌ی ِ غُصّه‌هاتان؛ در دل ِ ماست

با غم ِ آل ِ علی؛ پیر شُدیم - این غمی دیرین است

ما کم‌آورده‌ایم درست - ولی؛ برای ِ شما کم نـَنهیم

دل ِ شکسته‌ی ِ ما - امّا؛ دل بسته به‌این آئین است

شهر ِ ما؛ #آستانه - سلطان ِ ما؛ #سیدجلال‌الدین

چنـد مـاهی‌ست؛ چـون شما - تـابع ِ قوانین است

صحن ِ سلطان ِ مان؛ #سید_جلال_الدین_اشرف

از پی ِ این‌قرنطینه؛ خالی از زائر و آن‌و این است

ولی خراب ِ خرابــیم؛ ز ِ اندوه‌تان - ماتم ِ سلطان

ڪرونا مثل ِ اسرائیل - آستانه چو فلسطین است

غم به‌دل راه مـَده، غُصّه مَخور - دیدن ِ اندوه‌تان:

قسم به نام ِ زیبای‌ِتان - خیلی خیلی سنگین است

عـَلَم ِ عاشقی ِ اهل‌بیت - ولی؛ همیشه پابرجاست

دیده‌ام‌کور ببیند؛ پرچم‌تان - زبانم‌لال پایین است

" تن به ذلّت؛ نمی‌دهیم - هرگز " این شعار ِ ماست

شیعه‌ی ِ حیدریم - تن به ‌ذلّت دهنده بی‌دین است

علی؛ مـرام و امام ِ ماست - علی؛ تمام‌ و آرام‌َست

علی؛ گام ِ کلام ِماست - علی؛ سلام‌و یاسین است

علی؛ دوام و قوام‌َست - زهرا؛ جمیع ِ اسلام است

قلندریم و سر ِ دوش ِ ما؛ حُبّ ِ شان تبرزین است

بی‌مرام و معرفت؛ هرگز نمی‌شویم - امام ِ غریب

عاشق‌است؛ شیعه‌ی ِ علی - هرچند مسکین است

برکت ِ شهر ِ #ڪوچان؛ از وجود ِ برادر ِ شماست

زین سبب یا ضامن ِ آهو؛ دیـار ِ ما - تضمین است

چهاردهم ِرمضان؛ تک‌تک ِ خانه‌هایِ مردم ِ کوچان

غم‌مخور - بیت‌الاحزانِ غم ِ سیّدجلال‌الدّین است

حسن_جهانچی

۱۷ اردیبهشت‌ماه - ۱۳۹۹ نود و نه

چهاردهم ۱۴ ماه مبارک رمضان، سالروز شهادت

حضرت سلطان سیّد جلال‌الدّین اشرف

فخر ِ گیلان و گیلانیان - تسلیت باد.

زبانم عاجز است از شکر این الطاف ربانی

زبانم عاجز است از شکر این الطاف ربانی

که برپا کرده ای یارب برایم باز مهمانی!

میان سفره‌ات شیر و شکر داری فراوان و

هزاران میوه از باغ بهشتی، شام عرفانی

تو شاهد بوده‌ای این روزها با جان و مال من

چه‌ها کرده است این ویروس افعی خورده‌ی جانی

خودت لعنت بکن یا رب کرونا را که مانع شد

بیایم این ضیافت را، شدم درخانه زندانی

نمانده اشتهایی تا نشینم بر سر سفره

بمانَد وقت دیگر، فصل پائیزی، زمستانی

نباش ای مهربانم منتظر، امسال وقتش نیست

خودت که خوب میدانی، نباید رفت مهمانی!

ببین پر روشدم، واکرده‌ام با تو سر شوخی

تو آخر مهربانتر از تمام مهربانانی

ببخشا! عفو کن! دارم می آیم سفره را وا کن!

اگر مَنعَم کنند اما، می‌آیم بنده پنهانی

ناهید رفیعی

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz

در حاشیه کمپین راه انداختن و دلسوزی برخی سلبریتی‌ها برای مردم

در حاشیه کمپین راه انداختن

و دلسوزی برخی سلبریتی‌ها برای مردم

توی هر برنامه‌ای میان و هی فک می‌زنن

هرچی پیش میاد واسه‌ش هزارتا هشتک می‌زنن

هشتک حمایت از کلاغ و لک‌لک می‌زنن

هی کمک جمع می‌کنن بعد همشو تک می‌زنن

ماها که این‌همه شادی و صفاسیتی داریم

خوش به حالمون که این همه سلبریتی داریم

با دویستا فالوور احساس شهرت می‌کنن

توی هر زمینه‌ای پا بده صحبت می‌کنن

هرچی رو بخوان توی پاچه ملت می‌کنن

بعدشم میان و ابراز ندامت می‌کنن

بعضی وقتا هم اگه افراط و تفریطی داریم

خوش به حالمون که این همه سلبریتی داریم

صنعتی و سنتی رو وقتی مخلوط می‌زنن

حرفای عجیب‌غریب و غیرمربوط می‌زنن

یا بدون شرط از اون حرفای مشروط می‌زنن

بعضی فوتبالیستامونم یه کمی شوت می‌زنن

آدمای خیلی معروف درِ پیتی داریم

خوش به حالمون که این همه سلبریتی داریم

این سلبریتیا با این که فقط اون بالاهان

اما بعضی وقتا هم بدجوری غصه‌دار مان

مثلا راه می‌ندازه فلانی کمپین فلان

انگاری بنده خداها یه کمی توی فضان

ما با اینکه اوضاع به هم‌ور و خیطی داریم

خوش به حالمون که این همه سلبریتی داریم

محمدحسین مهدویان

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz

 

در روز اگرچند به هجر تو گرفتار - ای سفره افطار!

در روز اگرچند به هجر تو گرفتار -

ای سفره افطار!

جوییم وصال تو در آغاز شب تار

ای سفره افطار!

تا مهر فرو رفت، ز پی، ماه برآید

از تو خبر آید

ما مهر تو را مدت یک ماه خریدار!

ای سفره افطار!

هرچند که در منزل ما نیز نکویی

بس خوش‌بر و رویی

خوشتر که رسَم من به تو در منزل اغیار!

ای سفره افطار!

تو معرکه و تیغ و سنان،قاشق و چنگال

من، لشکر قَتّال!

تا کوس اذان بشنوم آمادۀ پیکار!

ای سفرۀ افطار!

از جلوۀ تو عشق فسونکار، فراموش!

شد یار، فراموش!

خوش‌طعم‌تراز عشقی و خوشرنگ تر از یار!

ای سفره افطار!

در دیس تو از مرغ دگر نیست نشانی

از فرط گرانی

صدحیف که امسال سبک‌تر شدی از پار!

ای سفره افطار!

با اینهمه سهمی ز خود الساعه جدا کن

نذر فقرا کن

رنگین نشو از خون دل گرسِنه؛ زنهار!

ای سفره افطار!

سعید سلیمان‌پور

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir