ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
زبانم عاجز است از شکر این الطاف ربانی
که برپا کرده ای یارب برایم باز مهمانی!
میان سفرهات شیر و شکر داری فراوان و
هزاران میوه از باغ بهشتی، شام عرفانی
تو شاهد بودهای این روزها با جان و مال من
چهها کرده است این ویروس افعی خوردهی جانی
خودت لعنت بکن یا رب کرونا را که مانع شد
بیایم این ضیافت را، شدم درخانه زندانی
نمانده اشتهایی تا نشینم بر سر سفره
بمانَد وقت دیگر، فصل پائیزی، زمستانی
نباش ای مهربانم منتظر، امسال وقتش نیست
خودت که خوب میدانی، نباید رفت مهمانی!
ببین پر روشدم، واکردهام با تو سر شوخی
تو آخر مهربانتر از تمام مهربانانی
ببخشا! عفو کن! دارم می آیم سفره را وا کن!
اگر مَنعَم کنند اما، میآیم بنده پنهانی
ناهید رفیعی
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz