وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

مرثیه_امام_سجاد

مرثیه_امام_سجاد

قسمت این بود بال و پر نزنی

مرد بیمارِ خیمه ها باشی

حکمت این بود رویِ نی نروی

راوی رنج نینوا باشی

چقدر گریه کردی آقاجان!

مژه هایت به زحمت افتادند

قمری قطعه قطعه را دیدی!

ناله هایت به لکنت افتادند

سر بریدند پیش چشمانت

دشتی از لاله و اقاقی را

پس گرفتید از یزید آخر

علم با شکوه ساقی را؟؟؟

کربلا خاطرات تلخی داشت

ساربان را نمی بری از یاد

تا قیام قیامت آقاجان

خیزران را نمی بری از یاد

خونِ این باغ، گردنِ پاییز

یاس همرنگ ارغوان می شد

چه خبر بود دور طشت طلا ؟

عمه ات داشت نصفه جان می شد

جمل شام پیش رویت بود

خطبه ات، تیغ ذوالفقارت بود

«السلام علیک یا عطشان»

ذکر لبهای روزه دارت بود

خون خورشید در رگت جاری

از بنی هاشمی، یلی هستی

دستهای تو را بهم بستند

هر چه باشد تو هم علی هستی

کاش می مُردم و نمی خواندم

سرِ بازارها تو را بردند

نیزه داران عبایِ دوشت را

جایِ سوغات کربلا بردند

شاعر:

وحید_قاسمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

عده ای سرب و گلوله عده ای میلیاردها

عده ای سرب و گلوله

عده ای میلیاردها

هر دو تا خوردند اما این کجا و آن کجا؟

این یکی از سوز ترکش

آن یکی هم در سونا

هر دو می سوزند اما این کجا و آن کجا؟

عده ای بر روی مین و

عده ای بر بال قو

هر دو خوابیدند اما این کجا و آن کجا؟

این یکی بر تخت ماساژ

آن یکی بر ویلچرش

هر دو آرامند اما این کجا و آن کجا؟

این یکی بر عمق دجله

آن یکی آنتالیا

هر دو در آبند اما این کجا و آن کجا؟

این یکی با گاز خردل

آن یکی با گاز پارس

هر دو می سازند اما این کجا و آن کجا؟

عده ای کردند کارو

عده ای بستند بار

هر دو فعالند اما این کجا و آن کجا؟

باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب

هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا؟

آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک

هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرثیه_امام_سجاد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرثیه_امام_سجاد

بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد

پیکر سوختهٔ کرب‌وبلا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست

ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد

بعد از آن واقعه آشوب قیامت برخاست

بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد

بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت

خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد

بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون

در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد

بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم

خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد

خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی

کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق

از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد

بعد از آن واقعه، ای کاش که می‌مردم من

مصلحت نیست بگویم که چه‌ها سهم تو شد

بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد

کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد

شاعر:رضا_اسماعیلی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

مرثیه_امام_سجاد

مرثیه_امام_سجاد

السلام علیک یا سید الساجدین

سجادی و از سجده کن ها برتری تو

از هرکه مشتاق عبادت سرتری تو

اسلام بی حجت نمی ماند که تشنه است

از هرچه عباس است آب آور تری تو

داغ علی های پدر خونین دلت کرد

ای اربن اربا دل ! علی اکبر تری تو

در کربلا شمشیر بود و شام طعنه

در ازدحام سنگ بی سنگر تری تو

روزی علی بودی و خیبر را گرفتی

امروز منبر را مگر حیدر تری تو؟

آن خطبه قرآن یا تو بر منبر پیمبر؟!

اقراء به نام سر که پیغمبر تری تو

ابری است بعد از کربلا چشم تو ، هر روز

با روضه های سیلی و معجر ، تری تو

شاعر:

محسن_ناصحی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

مرثیه_امام_سجاد

مرثیه_امام_سجاد

سر به دریای غم‌ها فرو می‌کنم

گوهر خویش را جستجو می‌کنم

من اسیر توام، نی اسیر عدو

من تو را جستجو کوبه‌کو می‌کنم

تا مگر بر مشامم رسد بوی تو

هر گلی را به یاد تو، بو می‌کنم

استخوانم شود آب از داغ تو

چون تماشای آب و سبو می‌کنم

صبر من آب چشم مرا سد کند

عقده‌ها را نهان در گلو می‌کنم

تا دعایت کنم در نماز شبم

نیمه‌شب با سرشکم وضو می‌کنم

هم‌کلامم تویی روز بر روی نی

با خیال تو شب گفتگو می‌کنم

جان عالم تو هستی و دور از منی

مرگ خود را دگر آرزو می‌کنم

شاعر:استاد_حبیب_چایچیان

اشعار ناب آئینے

shere_aeini