در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست میدیدند
بله آن کاجها نه تنها دوست
بلکه یک زوج باوفا بودند
کاج و کاجه کنار هم با عشق
غرق خوشبختی و صفا بودند
زد و یک روز در ده مذکور
چیزکی باکلاس آوردند
پیشگامان صنعت آیتی
ای دی اس ال پلاس آوردند (ADSL+)
کاج با اتصال اینترنت
گشت آنلاین و با کمی تردید
سرچ کرد و ز سایت جنگل شاپ
یک عدد گوشی ردیف خرید
کاج ما شد رها در اینترنت
سر راهش ندید چاهی را
لایک میکرد هر که را می دید
فالو می کرد هر گیاهی را
خربزه، هندوانه، گوجه، کدو
موز و گیلاس و انبه و کیوی
یا که گل های سرخ و زرد هلند
یا علفهای هرز بولیوی
کاج بی جنبه که شعور نداشت
در گروه مزخرفی اد شد
بعد هم رفته رفته پی در پی
عضو کانال های بد بد شد
بعد کم کم دلش هوایی شد
کاجه از چشم و چار او افتاد
دم به دم هی بهانه می آورد
دائم از کاجه می گرفت ایراد
تو چرا نیستی شبیه هلو
یا شبیه انار آن سر باغ
عوض سار و قمری و بلبل
شده ای منزل دویست کلاغ
برگ هایت چقدر سوزنی است
پوستت چون گِل ترک خورده
میوه هایت چه خشک و مخروطی ست
شاخه هایت دراز و پژمرده
کاج که ول کن قضیه نبود
کاجه را کرده بود بیچاره
کاجه هم زد به سیم آخر و کرد
سیم های پیام را پاره
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
ده مدیر آمد و دو تکنسین
تا ببیند عیب کار از چیست
داده شد یک گزارش مبسوط
در دو مصرع خلاصه اش این است
که سواد رسانه ای دو کاج
طبق آمار سطح پایین است
جلسات عدیده شد تشکیل
با حضور ١٢ ارگان
همه در قالب سمیناهار
در قم و یزد و ساوه و گرگان
موشکافانه بررسی شد و شد
تیمهای تخصصی ایجاد
تا بیابند راهکاری را
جهت ارتقاء سطح سواد
در نهایت نهاد مربوطه
با تمام توان نمود اقدام
برد بالا به جای سطح سواد
ارتفاع خطوط سیم پیام
مهدی پرنیان
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir
اخلاقی و اندرز سوالات شب اول قبر
در شب اولین خانه ی قبر
که تو را ، بنده ، نام می پرسند
امتحانی عظیم در پیش است
شرح حالت مدام می پرسند
از خدایی که می پرستیدی
از نبی ، از امام می پرسند
به حسابِ زیاد و کم برسند
از حلال و حرام می پرسند
ثانیه ثانیه چه می کردی ؟
در طی صبح و شام می پرسند
از بزرگیِ آرزوهایت
از خیالات خام می پرسند
از ریاکاری عباداتت
از صلات و صیام می پرسند
نیت و سجده و رکوع و قنوت
از قعود و قیام می پرسند
همه اعضا ، زبان در آورده
و زبان در لجام می پرسند
از زبانی که فتنه ها می کرد
از بدی کلام می پرسند
همرهت باز ناسزا داری ؟
یا که ذکر و سلام ؟ می پرسند
از جوانی و عمر رفته به باد
از غرور و مقام می پرسند
وز دلی که شکسته توبه ی خود
دانه بردش به دام می پرسند
دل به مولای خود سپُر که ز تو
زآن امام همام می پرسند
قبل از آن از ارادتت به حسین
آن شهِ تشنه کام می پرسند
گر حسینی شوی ز امر خدا
زائری ، می روی به کرب و بلا
محتسب و مست
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت:مستی،زان سبب افتان خیزان میروی
گفت:جرم راه رفتن نیست،ره هموار نیست
گفت:میباید تورا تا خانهی قاضی برم
گفت:رو صبح آی،قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت:نزدیک است والی را سرای،آنجا شویم
گفت:والی از کجا در خانه خمار نیست؟
گفت:تا داروغه را گوییم،در مسجد بخواب
گفت:مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت:دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت:کار شرع،کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت،جامه ات بیرون کنم
گفت: پوسیدهاست جز نقشی ز پودوتارنیست
گفت:آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت:در سر عقل باید،بیکلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی،زان چنین بیخود شدی
گفت:ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست
گفت:باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت:هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست ...
زنده یادپروین اعتصامی
یک مثنوی نذر نعلین پروصلهی
مولا با محبت و لطف صاحب منبر سلونی
نام مولا به لب و ذهن و قلم میبخشم
شعر افلیج مرا نای قدم میبخشم
شعر و مضمون همه در دست علی میلغزد
قلب هر قافیه با شوق علی میلرزد
رود توفندهی این چشمه به راه افتادهست
آبشارش به سر سنگ چه جولان دادهست
ده قدم مانده به پایش... خنک از ذراتم
خیسم از شعر علی، غرقهی در لذاتم
واژه در واژه به من شعر سرازیر شود
نام اعلاش به هر بیت سرازیر شود
بین هر مصرع من نام علی میرخشد
کعبه هم با لقب بام_علی میرخشد
ترک کعبه به من گفت عبورش پیداست
پسر کعبه در این بیت حضورش پیداست
رطب نخلهی اشعار اگر شیرین است
ساقیاش حضرت مولاست، دلیلش این است
آب کوثر برسانید به این باغ علی
عطر جنت بکشانید به این باغ علی
بیت در بیت مرا نام علی میپوشد
من خموشم، می مولاست چنین میجوشد
نه ارادهست در این بیت، خودش جالب شد
قافیه نام علی_بن_ابیطالب شد
من در این شعر از اسم تو شرف میگیرم
از کرامات تو اینگونه شعف میگیرم
حاجتم از کف دست تو به کف میگیرم
صد و ده بار دگر طوف نجف میگیرم
نه ! نه! این بس نکند، باز هدف میگیرم
آخر الامر اقامت به نجف میگیرم
هر زمانی به لبم ذکر امین الله است
دل، هواییست به ایوان تو و در راه است
مست انگور ضریح توام و میخوانم
نعره.ی مدح تو در گوش فلک میرانم
باز هم پر بده تا شعر شما طی بشود
باز هم توسن این قافیهها هی بشود
باز در مصرع من نام تو پیدا باشد
پرچم شعر من از اسم تو بالا باشد
از عدالتکدهی محض شما بنویسم
از قصار الحِکَم نغز شما بنویسم
بنویسم که علی نهج بلاغت دارد
بر کلام دگران نیز امارت دارد
بنویسم که علی، شاه ولایت باشد
غیر او کیست که شایان وصایت باشد؟
جای احمد اگر آن شب سر بستر بوده
معنیاش هست علی، جان پیمبر بوده
بگذارید بگویم که همه ترسیدند
نمنمک با دهل و ساز عدو رقصیدند
علی اما به شب خوف و خطر میماند
خالقش آیهی «مَنْ یَشْری»* بَرَش میخواند
بنویسیم اسدالله بخوانیم علی
فاتح معرکهها کیست؟ بدانیم علی
بگذارید که جبریل شوم تا گویم:
لافتی گفت خدا، گفتِ خدا واگویم
بگذارید بگویم که علی فرقان است
با علی هست کتاب و علی با قرآن است
بگذارید بگویم که ولی الله است
او فقط هست که از سرّ نبی آگاه است
ای جماعت نکند پشت به حیدر بکنید
یا که از وجه خدا روی به دیگر بکنید
نکند بعد نبی، خانهی دیگر بروید
با خلیلید ولی خانهی آزر بروید
منِ جبریل به هشدار چنین میگویم
واهمه دارم و از ترس، غمین میگویم
اینکه مرحب به یکی آیت خشمش افتد
نکند بعد نبی، خار به چشمش افتد
نشنوم اینکه علی بین همه تنها بود
و عزادار غم فاطمهی زهرا بود
نشنوم اینکه علی راز به چاهی میگفت
شِقشقیه به لبش بود، وَ گاهی میگفت
نشنوم فزت به فریادرسی میآید
«بوی سجادهی خونین کسی میآید»
الاحقر_ابراهیم_لایق_برحق
۲۱ شهر رمضان المبارک ۱۴۴۰
۱۳۹۸۰۳۰۶
عصر شهادت مولا
یا_علی_مدد
layegh110
مناجات_باخدا شب_قدر
ماه_رمضان
نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد
قلب من با یاد عشقت میزد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد
تا ابد شرمنده هستم از کرام الکاتبین
چون گناهان مرا هم دید و هم مکتوب کرد
چشمپوشی کردی و در چشم مردم آمدم
پردهپوشیهای تو خیلی مرا محبوب کرد
از شهیدان راهکار فتح را آموختیم
لشگر ابلیس را شب میشود مغلوب کرد
هر زمان وضع معاشم سخت و نامطلوب شد
ذکر «یا حیدر مدد» اوضاع را مطلوب کرد
در پی جاه و مقامی نیستم زیرا حسین...
در مقام نوکری خود مرا منصوب کرد
اربعین هر سال ثابت کرد با عشق حسین...
میشود قلب تمام خلق را مجذوب کرد
بیجهت گفتند روضه عامل افسردگی است
بلکه روضه خیلی از افسردهها را خوب کرد
شاعر:
آرش_براری
اشعار ناب آئینے
shere_aeini