وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست

مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست

هفت قرنی است در این مصر فراوانی نیست

به زلیخا بنویسید نیاید بازار

این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست

حال این ماهی افتاده به این برکۀ خشک

حال حبسیه‌نویسی است که زندانی نیست

چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش

بشنوید از من بی چشم که کرمانی نیست

با لبی تشنه و... بی بسمل و ... چاقویی کُند

ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست

عشق رازیست به اندازه آغوش خدا

عشق آنگونه که میدانم و میدانی نیست

حامد_عسکری

heydarzadeh_channel

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما

چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی

حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من

به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی

بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت

شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل

میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت

چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو

به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت

به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین

نباشد خون مظلومان؟ که می گیرد گریبانت

دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست

امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت

به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند

نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت.

heydarzadeh_channel

تو تصویر نگاه تو یه حس مبهمی دیدم،

تو تصویر نگاه تو یه حس مبهمی دیدم،

غرور تو شکستم  داد ولی من باز جنگیدم.

دیگه حتی به آیینه دلم بعد از تو بد بینه،

عزیزم بار این دوری واسه این شونه سنگینه.

نشستم رو به تصویرت دارم با اشک تر میشم،،

تو ترکم کردی و هر شب، دارم بیچاره تر میشم.

سراغت رو من این شبها از این ابیات میگیرم،

تو خو کردی به این دوری، منم با شعر درگیرم.

اسیرم کرده تنهایی، گلم! بعد از تو داغونم،

شکستی استخونامو، میخوام پاشم نمیتونم.!

به من بد کردی و از من گرفتی آرزوهامو،

تو مشتت روح من له شد، بهم پاشیدی دنیامو.

تظاهر میکنم هستی به این بودن تظاهر کن،

واست میدونم آسون نیست ولی یک شب تصور کن.

تصور کن که من هستم تو هم هستی تو این خونه،

فقط یک شب تظاهر کن که قلبت با من آرومه.

سعدی محمودی

heydarzadeh_channel

می پرسم از خود در خیالت جای من هست؟

می پرسم از خود در خیالت جای من هست؟

یعنی دلت دلواپس دنیای من هست؟

در لابلای برگ های خاطراتت

در گوشه ای ، گاهی ، صدای پای من هست؟

وقتی که شب ها با خیالت خواب رفتی

در حرکت تصویرها،رویای من هست؟

یا اینکه اصلاً مثل یک پرواز زخمی

در آسمانت مشتی از پرهای من هست!

شاید که نه حتماً بگو در کوچه ی تو

یک رد پای تازه غیر از پای من هست؟

من با خوشی هایت خوشم ،فرقی ندارد

درذهن تو جای کسی یا جای من هست.

میرمسعودحاکم_زاده

فقط_شعر_و_غزل

heydarzadeh_channel

مطمئنم عهدمان را سخت و محکم می کنی

مطمئنم عهدمان را سخت و محکم می کنی

خانه ای هر چند کوچک را فراهم می کنی

ذهن من درگیرِ ترس از مشکلاتِ پیشِ رو

رویِ این افکارِ منفی را خودت کم می کنی

در تمامِ لحظه ها، دورِهمی ها، با همیم

مثلِ من این صحنه ها را هی مجسم می کنی

هرکسی حتی فقط یک ذره آزارم دهد

شک ندارم روزگارش را جهنم می کنی

با نجابت، با وقار و آن همه مردانگی

هی مرا در انتخابِ خود مصمم می کنی

مطمئنم عصرهای جمعه می گویی به من

تویِ آن قوری کمی بابونه هم دم می کنی؟

لذتی دارد کنارت تا همیشه زندگی....

خوب می دانم که هر کاری برایم می کنی

مرجان_علیشاهی

heydarzadeh_channel