وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

یاصاحب الزمان ادرکنی

یاصاحب الزمان ادرکنی

آقا تو بیا جهان گرفتار شده

این روشنی روزشب تارشده

عالم شده پر ز عقربه جراره

اندیشه حق ببین سرِ دار شده

دنیاشده جولانگه هربی سر و پا

جور و ستم وظلم چه پر بار شده

باران عدالت تو کی می بارد؟

دشت و دمن سبز، پراز خار شده

بیچاره بشرپرنده ای در قفس است

آواره و سرگشته و بیمار شده

هرلحظه کشد آه و فغان از ته دل

او خسته و درمانده و مردار شده

امید به زندگی شده رویایی

افتاده و مشکلات آوار شده

تشیع جنازه اش شده هر روزه

درقبر و قیامت هم بدهکار شده

افتاده میان دره ی خاموشی

بی دینی او متاع بازار شده

ای کاش بیایی جهان خوب شود

آن روز که دربند ستمکار شده

این آرزوی "غریب" این سامان است

آقا تو بیا بشر عزادار شده

(تعجیل در حضور آقاامام زمان"عج" صلوات)

حمید پورعیسی

ای تو مهمان دار زوّار حسین

http://uupload.ir/files/dfjf_%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D9%88.jpg

ای تو مهمان دار زوّار حسین

سینه زن باهر عزادار حسین

خاک پایت سرمه هر زائر است

بی حضورت جان و دلها بایر است

با دوچشم خونفشان مستقبلی

ای عزیز فاطمه؛ نور علی

در عزای جد خود در سوز و آه

مثل بابایت علی سر برده چاه

قطره قطره اشک تو خون جگر

کربلا یاد آور ِ مسمار در

قتلگاه آتش زده جان ترا

من ندارم غیر جان جانم فدا

علقمه ِ محراب ِ آه و ناله ات

تازه میگردد غم هر ساله ات

ذکر لب های مبارک یا حسین

همنوا با عمه جانت شور و شین

عرشیان با نوحه تو سینه زن

بند می آید ز آهت هر سخن

ناله ی تو لرزه انداز سماست

هرکسی که نشود حال کماست

درکنارت مادری قد راست نیست

راز این قد خمیده گو که چیست

وای حال مادرت بی تاب و تاب

ناله ی زهرا کند دل ها کباب

آدم و حوا و جمله انبیا

حاضرند در اربعین در کربلا

روضه خوان این جماعت زینب است

واحسینا زمزم ذکر لب است

یاد آن تیر سه شعبه در گلو

بی صدا داری تو آقا گفتگو

سر به خاک تربت جدت حسین

بود بهر خاتم دین نور عین

کربلا را می کنی ماتم سرا

میشود طوفان در این بزم عزا

آرزو دارد "غریب" این دیار

کربلا باشد ببیند روی یار

(برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام عصر"عج" صلوات) ۹۷/۸/۱۱

حمید پورعیسی

در عمق غصه ها، فرّ الی الحسین

در عمق غصه ها، فرّ الی الحسین

در اوج هر بلا، فرّ الی الحسین

خسته اگر شدی از دست این و آن

رو کن به کربلا فرّ الی الحسین

از سوی آسمان بر ما زمینیان

هر دم رسد ندا فرّ الی الحسین

از دست معصیت خونین دل و حزین

تا که شوی رها فرّ الی الحسین

موسی اگر شدی از ترس اژدها

هر چند بی عصا فرّ الی الحسین

وقتی دلت گرفت از شهر و کوچه ها

از قوم بی حیا فرّ الی الحسین

گر آخر الزمان بیمار گشته ای

با نیت شفا فرّ الی الحسین

ایمان فقط حسین قرآن فقط حسین

از کفر و از خطا فرّ الی الحسین

فریاد می زند فطرس علی الدوام

فی الارضِ و السَّما فرّ الی الحسین

بگرفته دست ما با دست غرق خون

در بین بوریا... فرّ الی الحسین .

حسین_رضاپور