کلیپ شعر طنز
از عشقهای چند ضلعی تا جدایی
از دزدی و قاچاق تا آدمربایی
از اعتیاد و ایدز تا قتل و جنایت
هر چیز دارد فیلمهای سینمایی
ما ژانرهای تازهای داریم، فرضا
یک ژانر روشنفکری و عقدهگشایی
یک ژانر علمی–عشقی بالای هجده
آموزش انواع چیز و بیحیایی
یک ژانر ترویج حیات و زندگانی
یا میکشی یا میکشد راز بقایی
یک ژانر ما خوبیم چون ما سینمائیم
با پول بیتالمال صرفاً خودستایی
یک ژانر هم شلوار را پایین کشیدن
با نیت خنداندن و شادی فزایی
بعضی از آنها نیست حتی قابل پخش
در بدترین اوضاع اخلاقی خدایی!
ایرانیاند اینها که توی فیلم هستند،
یا دیو و دد؟! کو روح پاک آریایی؟
با ادعای سینمای انقلابی
بعد از گذشت سیچهل سال طلایی
اسطورهمان یا اینکه گاو مهرجوییست
یا لاتهای فیلمهای کیمیایی
البته اصلا انتظاری نیست هرگز
از فرم و مضمونی به این پرتوپلایی
دیگر هنرمندانمان در جشنواره
با خشتک شلوارهای برمودایی
یا مانتوهای من درآوردی بومی
دنبال ژست تازهاند و خودنمایی
یک روز مشکل بود کار سینمایی
حالا فقط با پارتی یا پول چایی
بگذار خوش باشند دور هم، غمی نیست
اصلا مخاطب را چه به چون و چرایی؟
رضا احسان پور
آخر ساله میخوام دعا کنم
نه برای خودم
برای مخاطبین وبلاگ که...
بعضیاشون خیلی گرفتارن...
بعضیاشون خیلی دلشکستن...
بعضیاشون خیلی تنهان...
بعضیاشون خیلی ناامیدن...
بعضیاشون عاشقن...
بعضیاشون درآرزوی رفتن به مکانهای مقدس...
بعضیاشون درآرزوی داشتن فرزند...
بعضیاشون گره سختی افتاده تو زندگیشون...
بعضیاشونو میشناسم...
بعضیاشونو نمیشناسم...
خداجون هوای دلاشونو داشته باش.
یه دستی به سروگوش زندگیشون بکش.
نذارایمانشون ضعیف بشه.دستشونو بگیر.
خدادل این دوستای مهربونو شاد کن.
خدایا به یگانگیت قسمت میدم
توو سال جدید نذار آرزوهاشون آرزوبمونه...
آمین
کلیپ شعردوش طنز
ناقلا هرچه را فنا کرده
گفته این کار را خدا کرده
البته قبل بایدن اینها را
نه خدا بلکه کدخدا کرده
گفته مردم فقط دعا بکنند
او که یک عمر ادعا کرده
تا شود مشکلات کشور حل
توی کاخ خودش یوگا کرده
تپهها را یکی یکی رفته
اثر فاخری بنا کرده
آن کلید کذایی خود را
واقعاً وارد کجا کرده؟
وعدهی خاویار داد اما
حیف! فقط اُرد ناشتا کرده
همه راه حین دولت خود با
فحشهای نو آشنا کرده
زده امید دربهدر شده را
مثل تدبیر کلهپا کرده
اونچونان رونق بیا و ببین
آهن پاره را طلا کرده
رفع تحریم نه، فقط برجام
کار بر روی محتوا کرده
سنگ پا سنگ آذرینی بود
چه مقامی به او عطا کرده
دو سه دوری بگرد در بازار
تا بفهمی طرف چهها کرده
وطنز | بهترین شعرهای طنز
«عدلّه»
قاضی محترم! این خواهش و استدعا نیست
که در اجرای عدالت، اگر و اما نیست
همه در لذت و تفریح و شکار آزادند
هیچ حیوانی از این قاعده مستثنا نیست
باغ وحشی که در آنجا همه حیوانکیاند
شکل این جنگل جنگولک میمونها نیست
ما پلنگیم اگر لکه به پیراهن ماست
مشکل از خلقت ما بود، خطا از ما نیست
خال آهو چه کم از لکهی یوزان دارد
جرم اگر بود ولی لوث شده، حالا نیست
ببر با خط و خطوطیست که زندان رفته
در سراپای خودش عیب به آن معنا نیست
مفتخور، مفتخر از صحبت جنگلبان است
که قناعت به کمی دانه تهش نادانیست
لقمهای چرب گرفتند و دو دستی خوردیم
رسم نیکیست؛ سر سفره کسی تنها نیست
ما پلنگان که در این محکمهها پالنگیم
هر خری را ببریم عاقبتش پیدا نیست
ترس و لرزی به دلت راه نده قاضی جان
تیزچنگیم ولی گردنتان بالا نیست
گرگ و میشند رفیق شتر و گاو و پلنگ
راضی از اینهمه عدلیم همین، دعوا نیست
سوده سلامت
وطنزبهترین شعرهای طنز
ما با سیاست ،کاکو کار نداریم
به دین و دولت ،کاکو کار نداریم
شعر میخونیم که حالُمون خوب بشه
به بحث ملّت کاکو کار نداریم
نون میخوریم به نرخ روز همیشه
به نرخ و قیمت، کاکو کار نداریم
تو حافظیه می کنیم سیاحت
به دردِ غربت، کاکو کار نداریم
فال میگیریم بَرِی دِلُوی بِرِشته
سِوُوی مَحَّبت کاکو کار نداریم
هرچی تو فالُمون بیاد قشنگه
به سُقم و صِحَّت کاکو کار نداریم
پَسین میریم کنارِ حوض ماهی
به روز و ساعت ،کاکو کار نداریم
بساط آش رِشتَمونَم به راهه
جز استراحت ،کاکو کار نداریم
نِمازِ حاجت میخونیم شاچراغ
به قصد قربت، کاکو کار نداریم
روکوع و سَجدهی دلِ ما، عشقیه
به مُهر و تُربت کاکو کار نداریم
ما با تموم عاشقا رِفیقیم
به قدّ و قامت کاکو کار نداریم
تو خطِّ عاشقی جلو میریم ما
به لاینِ سِبقت کاکو کار نداریم
شاعارُمون شاعارِ انسانیت
به پول و ثروت کاکو کار نداریم
ما سرُمون تو لاکِ شعر و مِره
به اسم و شُهرَت کاکو کار نداریم
روده درازیم، چه کنیم، شاعریم
ما به سیاست کاکو کار نداریم
هاجر جانثار
وطنز | بهترین شعرهای طنز