وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

«عدلّه»

«عدلّه»

قاضی محترم! این خواهش و استدعا نیست

که در اجرای عدالت، اگر و اما نیست

همه در لذت و تفریح و شکار آزادند

هیچ حیوانی از این قاعده مستثنا نیست

باغ وحشی که در آنجا همه حیوانکی‌اند

شکل این جنگل جنگولک میمون‌ها نیست

ما پلنگیم اگر لکه به پیراهن ماست

مشکل از خلقت ما بود، خطا از ما نیست

خال آهو چه کم از لکه‌ی یوزان دارد

جرم اگر بود ولی لوث شده، حالا نیست

ببر با خط و خطوطی‌ست که زندان رفته

در سراپای خودش عیب به آن معنا نیست

مفت‌خور، مفتخر از صحبت جنگلبان است

که قناعت به کمی دانه تهش نادانی‌ست

لقمه‌ای چرب گرفتند و دو دستی خوردیم

رسم نیکی‌ست؛ سر سفره کسی تنها نیست

ما پلنگان که در این محکمه‌‌ها پالنگیم

هر خری را ببریم عاقبتش پیدا نیست

ترس و لرزی به دلت راه نده قاضی جان

تیزچنگیم ولی گردنتان بالا نیست

گرگ و میشند رفیق شتر و گاو و پلنگ

راضی از این‌همه عدلیم همین، دعوا نیست

سوده سلامت

وطنزبهترین شعرهای طنز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.