شنیدم با تعجب در خبرها
پلیسی کشته رنگین پوستها را
خبر دارد وجوه مختلف، چون
بود سوژه پلیسی از یواسآ
زیادیِ نِعَم، وجه نخست است
دوتا مقتول و جمع تیر، ده تا
عدالت وجه دیگر شد که از تیر
به تعداد مساوی زد به آنها
نگفتند این که اینها چون سیاهاند
براشان تیر بنجل صرف فرما!
همین که تیرها باکیفیت بود
نشان از حق انسان است آنجا
بود وجه دگر زیباشناسی
سیاه آمد کنار سرخ، زیبا
چه تحلیل شکیل و دلنشینی
چرند و چرت و پرت اما فریبا!
زهرا آراستهنیا
وطنز | بهترین شعرهای طنز
«لُغَز!»
گفتم ای دوست بهرت آوردم
لغزی گر جواب آن دانی
بگو آن چیست همچو زلف بتان
درهم و مجمعِ پریشانی
جزء جزئش عتیقه و کهنه
مانده گویا ز عهد ساسانی
سست و وارفته مثل شیربرنج
چون ژله مُشتهَر به لرزانی
عینهو ورد میکند تأثیر
نام آن گر به زیر لب خوانی
بار اول که نام او ببری
متواری شود فراوانی
بار دوم که نام او بردی
غیب گردد ز شهر ارزانی
رحمت از نام او گریزان است
همچو شیطان ز اسم رحمانی
نام او را اگر به نظم آری
شعر گردد حسنقلیخانی(!)
چون بدینجا رسید صحبت من
دوست فریاد زد به شادانی
که: نگو، یافتم جوابش را
دولت بیبخار روحانی!
سعید سلیمانپور
وطنزبهترین شعرهای طنز
بکشید ما را، ملت ما بیدار تر می شود
با عرض تسلیت شهادت #سلیمانیهستهای، شهید محسن فخریزاده خدمت مخاطبین گرامی
فصل آخر، فصل آتشبازی ققنوسهاست
موعد رقصیدن خورشید در فانوسهاست
زندگی با مرگ معنا میشود در کیش ما
مرگ ما آغاز بیداری اقیانوسهاست
ناهید رفیعی
شغال بیشه! حذر کن که ما خود شیریم
تو میکُشی به گمانت، ولی نمیمیریم
اگرچه زنده به آنیم کز تو جان گیریم
ولی به شوق شهادت، قنوت میگیریم
فهیمه انوری
نبیند خواب خوش دیگر کسی در خاک آمریکا
نبیند رنگ آسایش، نه تلآویو، نه حیفا
شبیخونهای دشمن را جواب ماست رو در رو
بگو بر تن کند دشمن دوباره پوشک خود را
طاهره ابراهیمنژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز
خبرش سخت بود و حیرتبار
غم شده روی شانهام آوار
باز حرف ترور شده، ای داغ!
دست شوم از سر وطن بردار
دست دشمن به تیغ، اما من
از خودی زخم خوردهام انگار
مرز ما مرز امنیت بوده
آی اهل مذاکره هشدار
لک خون روی کفشهای شماست
گفتگو کردهاید با کفتار
گرچه نامردها علم شدهاند
گرچه هی بزدلی شده تَکرار
ما ولی پای عشق میمانیم
خونمان گر فدا شود صدبار
باغ ما مملو از گل لاله است
ای علفهای هرز بی مقدار
«راه تکرار بر خطر بستند»
آه یادش به خیر درس دو یار
بستن راه این خطر، عزم است
عزم ماندن جلوی استکبار
قدرت ما یقین و دانش ماست
نه زبان زبون سازشکار
انتقامی شگرف میخواهیم
خنده بیعقلی است بر سگ هار
زهرا آراستهنیا
وطنزبهترین شعرهای طنز
مهدکودک سیاست آموزی!
تو شاد مهد کودک، دیشب حوالی شیش
یه بچهی تخس و لوس، یه حرفی رو کشید پیش
میگفت برای اینکه، بازم گشایش بشه
تو این شرایط فقط، مذاکره راهشه
هرکسی این فرصت مهم رو قدر ندونه
یا خائنه به ملت یا دست کم نادونه!
برای اینکه دیگه نق نزنه دمادم
باید حوالهش کنیم یه کف گرگی محکم!
توی گروه کلاس شکلک مُشتی گذاشت
تا دید معلم اومد هول شد و اون رو برداشت
معلم مدرسه تا حرفای اونو دید
گفت نمرهی تو نونه* بدون شک و تردید
مذاکرات قبلی برای ما عبرته
چیزی که لازم داریم فقط کمی غیرته
هر کسی از گذشته نگیره درس عبرت
سیاستش میزنه به مملکت خسارت
برای حرف خامت باید بشی جریمه
حرفای امشب میشه به سابقهات ضمیمه
جریمهت اینه میری تو پیوی کدخدا
مینویسی سیصد بار «مرگ بر آمریکا»
*ن: نیاز به تلاش بیشتر، همان مردودی است.
مهدی امام رضایی
وطنزبهترین شعرهای طنز