وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

ازدواج و طلاق‌های صوری برای دریافت وام ازدواج 100میلیونی

ازدواج و طلاق‌های صوری

 برای دریافت وام ازدواج  100میلیونی

با عشق قدیم در غل و زنجیریم

عمریست برای یکدگر می‌میریم

هرچند کمی بدآب‌ورنگ و پیریم

باید ولی ازدواج از سر گیریم

قسمت نشده دو تا شود این تنبان

قانع به همین یکی و این تقدیریم

وامش همه را به دام می‌اندازد

ورنه به خدا ما همه بی‌تقصیریم

دور و برمان چاله و چوله کم نیست

بسیار از این وضع خفن دل‌گیریم

افتاده عقب چو دخلمان از خرجی

ناچار پی گشایش و تدبیریم

بایست به عشق رونق کلبه‌ی خویش

از هم بطلاقیم؛ تو گویی سیریم!

بعدش الکی بازدواجیم! انگار

قلبیم که دوزیده شده با تیریم

اشکال ندارد عشق پیرم برخیز!

پیریم که پیریم!! و لیکن شیریم

فرشته پناهی

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

مادر

مادر

 

مادر ای تنهاترین شب زنده دار

مادر ای محبوبه  شب در بهار

مادر ای دشت شقایق در کویر

مادر ای عطر حقایق در مسیر

مادر ای پاکیزه دامن کوه درد

مادر ای رخساره ی تو زرد زرد

مادر ای گیسو طلایی ؛ نازنین

مادر ای ماه  خیالم ؛  مه جبین

مادر ای روشنگر شب های تار

مادر  ای  آرامبخش بیقرار

مادر ای هر بوسه  تو دلبری

مادر ای استاد مهر  و سروری

مادر ای آب حیات و ریشه ام

مادر ای روح تو در اندیشه ام

مادر ای تندیس عشق و ساد گی

خدا همه مادر ها ی عزیزمان  را نگهدار

الهی امین.

تقدیم به همه مادران مهربان

پیشاپیش 15 بهمن روز مادر مبارک

دیوان حافظ غزل شماره ۲۱۵

دیوان حافظ غزل شماره ۲۱۵

به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود

که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود

حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست

به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود

مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت

ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود

دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی

ز نامساعدی بختش اندکی گله بود

قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست

هزار ساحر چون سامریش در گله بود

بگفتمش به لبم بوسه‌ای حوالت کن

به خنده گفت کی ات با من این معامله بود

ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش

میان ماه و رخ یار من مقابله بود

دهان یار که درمان درد حافظ داشت

فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود

[خانه ناهید]

گرگ و میش

گرگ و میش

گرگِ کرونا برای برخی میش است

نوش است گهی و گاه همچون نیش است

با خوب‌ژنان کار ندارد کرونا

این درد به جان ضعفا سیریش است

رامیده و تربیت شده است انگاری

مهمانِ مدام کلبه‌ی درویش است

گرم صله‌ی رحم شده با آنان

گویا ز هزار نسل، قوم و خویش است

دامِ کرونا میان دنیا پهن است

جایی که نگشته پای او وا، کیش است!

شاید زهتل‌های گران بیزار است

از بس که فهیم و خوب و دور اندیش است!

فرشته پناهی

#وطن_امروز

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

تیشه به ریشه

تیشه به ریشه

گرچه من ریشه و کووید شبیه تیشه‌ست

از قرنطینه مخم هنگ دلم هم ریش است

ای پرستار مرا درک کن و زخم‌زبان

به من خسته نزن، در دل من تشویش است

بیشتر می‌شود آمار دوباره؟ به درک

من گزیده شده‌ام پس چه غمی از نیش است

صاحبان قدَر صنعت موسیقی و فان

همه جمع‌اند و خوشی تا لب و بیش از بیش است

نه! دوباره نزنی زخم‌زبان بر این حرف

که چنین زخم‌زبان دور ز نواندیش است

تو خودت هم شده‌ای بیشتر از من غمگین

پس بیا؛ چون کرونا با پدر من خویش است

مقصدم ساحل دریاست عزیزم چاره

جهت رفع چنین غصه و ماتم کیش است

احد ارسالی

#وطن_امروز