لکنت بنفش
لکنت بنفش
گر چه شیریم ولی بین قفس زنجیریم
توی چنگال بنفشان به خدا گیگیریم
لکنت افتاده میان دهن قافیه‌‌مان
چون که هم قافیه‌ی دولت تَد تدبیریم
خنجر از پشت نخوردید بفهمید چقدر
شاکی از این همه وادادن و تَح تحقیریم
زخم خوردیم ولی باز نمی‌شیشینیم
سخت درگیر سکوتیم ولی شمشیریم
گفته بودیم که: «تا قدس نگردد آزاد
به همین قبله که آرام نمی‌گیگیریم»
مُسطرِب باش و بمیر از غم اِسطِسرابت!
هر چه ما را بکشی باز نمی‌میمیریم
امین شفیعی
وطن_امروز
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی پس از اطمینان از درایت و تدبیر و عقلانیت عزیزان جبهه اعتدال و تدبیر و امید،
وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی پس از اطمینان از درایت و تدبیر و عقلانیت عزیزان جبهه اعتدال و تدبیر و امید، نه تنها ترور شهید فخری زاده را بعهده گرفت، بلکه مابقی دانشمندان هسته ای را نیز تهدید به ترور کرد!!
خب این به وضوح نشان می دهد، تدبیر یک هفته ای بزرگواران چقدر غلط و جیغ دادها و لعن و نفرین های یک هفته ای ما چقدر درست بوده است.
امیدوارم هر کس در هر موقعیتی احساس می کند خدای ناکرده ناتوان از انجام مسئولیت های شرعی و قانونی و انقلابیِ خود است، میز و صندلی و دفتر و دسّک را رها کرده و به پرورش شترمرغ مشغول شود و جای خود را به جوانان مؤمن و انقلابی و شجاع دهد.
ترسوها، برازنده ملت بزرگ و غیور ایران نیستند
علی ایمانی
اتل متل باقالی...
اتل متل باقالی
مثل خودم باحالی
یه بوس برات میفرستم
با طعم پرتقالی
*
اتل متل خیارشور
خواهانتیم ما،بدجور
اینم از نوع شوری
برای رفع دوری
*
اتل متل سمبوسه
رفیق من چه لوسه!
نه زنگی نه پیامی
نه حتی یه سلامی
*
اتل متل عزیزم
نباشی من مریضم
هجر تو آتیشم زد
مار غمت نیشم زد
*
اتل متل رفاقت
مرام ما صداقت
باشی همیشه هستم
نباشی دل شکستم
*
اتل متل فسنجون
یه بوس میدی عزیز جون؟
بوس نمیدی دل بده
یه پیام خوشگل بده
*
اتل متل گلابى
دوست دارم حسابى
یه روز با خرج خودت
می برمت کبابى
*
اتل متل فسنجون
بامیه و بادمجون
من که تو رو دوست دارم
مخلصتم جیگرجون
بفرستین گروهاتون مدیر شب یلدا دعوتتون میکنن
پیشاپیش یلداتون مبارک
شعر غیرطبیعی!
شعر غیرطبیعی!
کجاست چشم و دماغ و لب و دهان طبیعی؟
نمانده دلبری از جنس خوشگلان طبیعی
به شکل تیر در آورده یار ابروی خود را
قدم کمان شده در سوگ آن کمان طبیعی
شبیه شاهدِ«آن» دار ِ (!)خواجه نیست در این عصر
که «آن» غیر طبیعی کجا و «آن» طبیعی؟
سه‌سوته عاشق گلهای کاغذی شده بلبل
دگر سراغ نگیرد ز گلسِتان طبیعی
الا حقوق‌بگیرا، به زیر بار تورّم
شبیه بنده نزا جز به زایمان طبیعی
اگر ز شیبِ ملایم سقوط کردی و مُردی
عجب مدار که باشد در این زمانه، طبیعی
زبانِ طنز تو ای «بوالفضول» غیرطبیعی‌ست
برو کلاس و بیاموز یک زبان طبیعی
سعید_سلیمان_پور
واژه_در_دست_تعمیر
بوالفضول_الشعرا
bolfozool
زخمیِ خنده بر سر میزیم
زخمیِ خنده بر سر میزیم
مثل طوفان، کنون بلاخیزیم
«طرف» روبروی ما کرموست!
بهر اصلاح، چاقوی تیزیم
چون تبر، بی‌گمان پی قطعِ
لوبیاهای سحرآمیزیم
دیو را چون زمین خورَد، بسیار
خفن و شاخ و رعب انگیزیم
بیخ خِرّ کثیف گنده‌بَکَش
می‌نشینیم و برنمی‌خیزیم
دو سه تا آفتابه، پُر، توی
حلق او، زهر مرگ می‌ریزیم
«پودر دشمن» کنیم هی تولید
توی خط الکترولیزیم*
این وسط هی نگو «چه شد؟ کو برق؟»
ما یه پا سیم نه! که پیریزیم(!)
هرکه در چشم ما کند انگشت
می‌ترکّد، چرا که ما جیزیم!
زخم‌خورده ز غول پف‌پفیِ
کت و شلوار پوش خون‌ریزیم
ای «سخنگوی سازمان مچَل»!
اینکه ما با «تنَش» گلاویزیم،
بی «تنِش» می‌شود، به شرطی که
«خویشتن» را، به «دار» آویزیم
*الکترولیز: تجزیه‌ی شیمیایی بوسیله‌ی برق
فهیمه انوری
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir