آمد سلام داد دلم را به نام عشق
دارالسّلام شد دل من از سلام عشق
آمد به لحظه های دل من شتاب داد
چون زلف خویش روح مرا پیچ و تاب داد
بر شاخۀ تکیدۀ روحم بهار ریخت
در لحظه لحظۀ دل سنگم شرار ریخت
آمد که غصّههای دلم را بغل کند
ابر مرا دوباره به باران بَدل کند
آمد که با حضور شریف و عزیز خویش
در شعر من شکوه خودش را غزل کند
گلواژههای تشنۀ من جان گرفتهاند
باران من رسیده، به قولش عمل کند
عشق و امید، نغمه گری ساز کرده اند
این واژههای لال، زبان باز کرده اند...
سعید_سلیمان_پور
bolfozool
نازم_آن دستے ڪه دست زورمندان بشڪند
بشڪنددستے ڪه بازوے ضعیفان بشڪند
شیشه_بشڪستن نباشدافتخارسنگ سخت
سنگ_اگرسخت است جاے شیشه سندان بشڪند
دست_ #وپاگربشڪندبانسخه درمان میشود
چشم_گریان هم دمے بابوسه خندان میشود
اے_خداهرگزنبینم بشڪندقلب ڪسی
دلشڪسته باطنش ازریشه ویران میشود
*بر پا*
طبق اعلام مرکز آمار
باتوجه به آخرین اخبار
چونکه بودهست حاصل برجام
نوسانات دائم بازار
شد پس از هفت سال قحطی، حال
نوبت هفت ماه، استغفار
دود دولت به چشم اگر رفته
نشئه بودیم و گشتهایم خمار
هستهای را اگر بتن کردند
نکشیدند در عوض دیوار
پر شده میزهای خدمت، از
پیرمردان ناز بی آزار
خم به ابروی خود نیاوردیم
خم اگر شد کمر، به زیر فشار
یادتان هست، راستی مردم
ساعت چند، چند بود دلار؟
ساده بودیم و زود باور، حیف
حیف از آن وعدههای پر تَکرار
هرکه پیچیده بود، چون شمران
شد گرفتار دولت مختار!
مگر این هفتماهه دریابیم
گر در آمد به هفتسال دمار
منتها نکتهای به محضرتان
حضرت مستطاب دولتدار
روی پای خودت بمان، اما
پاتو از روی کفش ما وردار!
زهرا فرقانی
وطنزبهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
شما ای اهل مغرب، از اروپایی و تگزاسی
که در آزادی و حق بیان هستید وسواسی
ز استعمارتان آبادی آوردید و ما منکر
که لابد عذر باید خواست از این قدرنشناسی
ز تبلیغ مُد هرسالهتان بسیار ممنونیم
کلاه قرمز و کفش بنفش و دامن یاسی
فراوان سرو و گل بر خاک و خون افتاد در مشرق
که گردد پارکهاتان مهد کاج و لالهعباسی
به ما دادید سرگرمی ز پاس توپ و آس دل
که خود باشیم عمری بیخیال آسی و پاسی
کلاهی بر سر ما گر نهادید از محبت بود
کلهگیس شما گیرم که برد از کلّهمان، طاسی
سؤالی دارم اما ای خردمندان واقعبین
چه میخواهید، این سوی جهان از شرق احساسی؟
چرا دارید تنها با شیوخ رند آدمکش
تفاهمهای شمشیری توافقهای گیلاسی؟
سعودیها کجا؟ ایران کجا؟ لنز شما ما را
چرا برعکس میبیند پس از یک عمر عکاسی؟
چرا در قدس بیدارید، اما در یمن ناگه
فرو رفتید مثل خرسها در خواب خرناسی؟
چه پایان قشنگی داشت تحقیق شما خوبان:
که از ایران ترور خیزد ز بن سلمان، دموکراسی!
افشین علا
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir
بچه ها مِگِن کُجا شُلَه مِدَن
نَگِن کِ فِقَط دَمِ قِلَه مِدَن
آخِه اونجِه شُلَه قیمه نِدِرَه
فِکر کُنُم بِرنجِ نیمه نِدِرَه
شُلَه هاش شُلَه یَکَم بِگی نِگی
پیشِ خودِت بِشَه بِ هیشکی نِگی
شُلَه بویِستی کِ پور قیمَه بِشَه
بِرِنجِش عطری ولی نیمَه بِشَه
هَویجُ هَوارِشَم پُختَه بِشَه
گوشتِش هَم خوبَه بِرار بَختَه بِشَه
یاکِ مِثلِ قِدیما گُوو بُکوشَن
گوسِلَه نه ایکِه" مَد گُوو" بُکوشَن
داردُواهاشَم یَکَم زیاد بِشَه
تا کِ مِزّش هَمیشَه به یاد بِشَه
بُویِ عَطرِش هَمه جا رِ وَر دِرَه
شُلَه پُختَن بُورّی دردِ سَردِرَه
قِرُّ فِر دِرَه بِرار خیلی زیاد
نَبویِس بِگی کِ هَرچی بادا باد
شُلَه خوب بویستی کِمچَه بُخورَه
پَن سَعَت نِه کَمُ کِمچه بُخُورَه
کِمچَه زَن خِبرَه بِشَه تَه نِگیرَه
نُسُوزَه هیشکی بَهَنَه نِگیرَه
او یِکی نِگَه کِ بویِ دود مِداد
بویِ دود یا کِ هَمی حُدود مِداد
شُلَه حَتمَنی بویِس قاز بِکیشَه
وَختی کِ خوردی یِکی واز بِکیشَه
سیرُ پُور شُدی بِگی شُکرِخدا
کِ شُلَه نِشَه اَزی سفره جدا
مِشَدُ محرّم و ظَرفِ شُلَه
مثال گلدون و یک شاخه گُلَه
نِمِشَه ایرِ اَزُو سِوا کِنی
بِیایی یَک کار نارُوا کِنی
«دشتبان» ای شِعرِشِ اَزشُلَه گُف
اَخِرِش مِثَل زَد و اَز گُلَه گُف
علی دشتبان 9/ شهریور / 99
TarikhMashhad