وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

امام_علی مدح_امام_علی غدیر_عیدبزرگ_ولایت

امام_علی مدح_امام_علی

غدیر_عیدبزرگ_ولایت

آنکه را حُبِّ علی(ع) نیست به دل، از ما نیست

هرکه شد شیفته ی عشق علی(ع)، تنها نیست

سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم

جز علی(ع) هیچکسی بر دل ما مولا نیست

مدد از حیدر کرار(ع) فقط می جوییم

أغنیا را غمِ افزون و کمِ دنیا نیست

گشته بازنده ی دنیا و قیامت قطعا

آنکه بر لوح دلش حُبّ علی(ع) پیدا نیست!

ما مسلمان شده ی مکتب آلُ اللّهیم

زندگی بی علی(ع) و آل علی(ع) زیبا نیست

شاعر:

محسن_زعفرانیه

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

با نام بلند او نوشتیم

با نام بلند او نوشتیم

از زلفِ کمند او نوشتیم

تلخیم ولی شکر فروشیم

تا از لبِ قند او نوشتیم

از اَشهدُ اَنَّ عشق مولا

یعنی به پسند او نوشتیم

آزاد شدیم از دو دنیا

خود را که به بند او نوشتیم

ما را به لب نجف نوشتند

ما را رطب نجف نوشتند

ای تاکترین سبویِ مستی

ای پاکترین وضوی مستی

ما مرد شراب عشق هستیم

ای جانم از آبروی مستی

ساقی چه کنیم آتشینیم

مُردیم در آرزوی مستی

برخیز که تر کنیم امشب

از نامِ علی گلوی مستی

با ناد علی بزن نوایی

بسم اله اگر حریف مایی

از کوثر عشق آب خوردیم

از جام علی شراب خوردیم

انگور ضریحِ نقره کوبیم

عمریست که نابِ ناب خوردیم

از شَعشعه‌یِ حضور گرمیم

تا پرتو آفتاب خوردیم

سوگند نمیرویم جایی

ما نان ابوتراب خوردیم

دلداده‌ی بی اراده هستیم

یعنی که حلال‌زاده هستیم

بر روی جهاز ، ناگهان گفت

در حلقه‌ی جمع حاجیان گفت

فریاد علی علیش پیچید

بالاتر از اوج آسمان گفت

دیروز به دوش او علی بود

امروز علی علی بجان گفت

شد محضرِ فاطمه شرفیاب

جبریل...چنین نفس زنان گفت

ای میر وزیری ات مبارک

امروز امیری ات مبارک

آورد اگر خدا علی را

تا گم نکنیم ما علی را

رو کرد برای آفرینش

یک جلوه‌ی مرتضی علی را

حق داشت نبی کسی نبیند

او دیده که را؟ که را؟  علی را

حک کردپیمبر ازهمان روز

بر خاتمِ خویش یا علی را

تا کعبه‌ی مومنین نمی‌شد

این دین بزرگ دین نمی‌شد

ای وای اگر قدم بکوبد

با تیغِ دو دَم  دو دَم بکوبد

او یک تنه صد سپاه را با

یک جذبه‌ی خود بهم بکوبد

زینب خود مرتضی است وقتی

فریاد سرِ ستم بکوبد

از حضرت حیدر است ارثش

عباس اگر علم بکوبد

تا تیغ خود از غلاف برداشت

صد بار زمین شکاف برداشت

گیرم که خیال خام دارد

این خصم همیشه دام دارد

گیرم که همیشه کینه توز است

یا رقشه‌ی انتقام دارد

ما شیعه‌ی مرتضی شدیم و

این سیره چنین پیام دارد:

ما را چه غم از هزار دشمن

ایرانِ علی امام دارد

ما فاتح قله‌ی جهانیم

ما لشکر صاحب الزمانیم

آیین علی همیشه جاریست

آئینه‌ای از شکوهِ باریست

آیین علیست رادمردی

دور از ستم و سیاه کاریست

آیین علیست دستگیری

آیین علی گذشت و یاریست

آیین علی علی بسازد

در راه حسین سربداریست

من را ببرید سرزمینش

باشد برسم به اربعینش

شاعر:

حسن_لطفی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

 

الهی

الهی

با که گویم غم دل، جز تو که غمخوار منی

همه عالم اَگرَم پُشت کند، یار منی

دل نبندم به کسی، روی نیارم به دری

تا تو رؤیای منی، تا تو مددکار منی

راهی کوی توأم، غافله سالاری نیست

غم نباشد، که تو خود غافله سالار منی

به چَمن روی نیارم، نروم در گلزار

تو چمنزار من هستی و تو گلزار منی

دردمندم، نه طبیبی، نه پرستاری هست

دلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی

عاشقم، سوخته ام، هیچ مددکاری نیست

تو مددکار من عاشق و دلدار منی

" مَحرَمی نیست که مَرحم بِنَهَد بردل من"

" جز تو ای دوست، که خود محرم اسرار منی...

یاحق

عبدحقیر حق و از نیستان

غزالی

امام_هادی #مدح_امام_هادی

امام_هادی #مدح_امام_هادی

ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی * غم ما فقیرها

ای رویش امید، میان کویرها

ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور

ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها

یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود

بیراهه می‌شدند تمام مسیرها

منت کشیده عرش، برای جلوس تو

اما نشسته‌ای به حصارِ حصیرها

اثبات شد، امامِ تمامِ خلایقی

تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها

ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی !

میلاد توست، مطلع عید غدیرها

یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل

عشق تو عزت است، برای حقیرها

یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن

یکدم بیا به دیدن ما گوشه‌گیرها !

بنشین کنار سفره‌ی سائل تبارها

برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها

(سُرّ مَن رَأیٰ )شاد می‌شود هر که آن را می‌بیند -

و همچنین نام قدیم شهر سامرا

شاعر:

رضا_قاسمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

امام_هادی #مدح_امام_هادی

امام_هادی #مدح_امام_هادی

جلوه‌ای از جبروت آوردند

سوره‌ای از ملکوت آوردند

اَبری از جنسِ بهار و باران

به سرِ این بَرَهوت آوردند

خسته بودیم که ما را از لطف

زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند

به درِ خانه‌ی آقا یک شهر

همگی دستِ قنوت آوردند

به تماشای تو آدم را باز

از بهشتش به هبوط آوردند

از سرِ سفره‌ی زهرا امشب

محضِ لبخندِ تو قوت آوردند

آب و آئینه و قرآن این است

نوه‌یِ شاهِ خراسان این است

قبله خوب است همین در باشد

علیِ آلِ پیمبر باشد

چارمین نادِ علی را گفتند

باید این نام مکرر باشد

چار دیواریِ کعبه یعنی...

چارسو جانبِ حیدر باشد

جامعه خواندم و گفتند که آن

با مفاتیح برابر باشد

بگذار از لب بامت نرویم

دلِ ما مثل کبوتر باشد

گیسویی دین و دلِ ما بُرده

خاصه وقتی که معطر باشد

آی همنامِ رضا آمده است

مغزِ بادامِ رضا آمده است

زلفِ تو کاش مجعد نشود

دل در این شام مُردد نشود

تو علی هستی و مانند علی

هیچکس صاحبِ مَسند نشود

هست تا سامره و سردابش

حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود

جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست

کاش از کوچه‌ی ما رد نشود

دلِ من رفت به کویَت گفتم

رفتِ تو کاش که آمد نشود

گره‌ام دستِ تو بود و واشد

کار دستِ تو نباشد نشود

صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم

یا علی ابن محمد گفتیم

دیدنت جامه دَریدن دارد

یا که انگشت بُریدن دارد

مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد

الحق این سُرمه ، کشیدن دارد

ارزشش داشت پریشان باشیم

نازِ این زلف خریدن دارد

دلِ من می‌تپد آقا چه کنم

آهویی مِیلِ رمیدن دارد

ما رسیدیم و زمین اُفتادیم

بوسه از خاکِ تو چیدن دارد

آنچه گفتند در اوصافِ شما

دیدن و دیدن و دیدن دارد

علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست

دهمین معنیِ زهرا هادیست

چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم

که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم

سامرایِ تو بنا شد اما

من پریشانِ امام حسنم

بعد تو وقف بقیع ، کاش شود

عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم

حضرت هادیِ ما مهدی کو

من اویسم به هوایِ قَرنم

گریه‌ام را به مُحرم برسان

کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم

خواهری گفت که ای وای حسین

مادری گفت که ای بی کفنم

کاروان آه که آمد از راه

هرکه دارد هوسش بسم‌الله

شاعر:

حسن_لطفی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini