وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

(الا مجلس نشینان )

(الا  مجلس نشینان )

بیا    تا    با   خدا  همراه   گردیم

ز    حال   مستمند   آگاه    گردیم

الا   مجلس  نشین  بر  ما نظر  کن

به  حال   مضطریم   دکتر خبر کن

تو   رای  از   ما  گرفتی  داد گیری

تو   حق   ما  ز   دولت ها    بگیری

(نمی بینی که  نابینا و  چاه است)

چرا خاموش هستی،این گناه است

گرانی   باعث اش  حتما  تو هستی

چرا  ساکت  تو در  مجلس نشستی

چرا  دولت  به حال  خود  رها  شد

از این غفلت به مردم.  بس جفا شد

گرانی زهر مار است وبه  جام است

چرااین اسب سرکش بی لگام است

مگر   این   پارلمان   قانون  ندارد؟

که  قیمت  روی   قیمت هی گذارد!

فنر    تحت   فشار   بی امان  است

اگر   که   بشکند، جبران گران است

نظام و  دین چرا  زیر  سوال است؟

حقوق  مردم  اکنون   پایمال است؟

گناه      ما    نمیدانم    چه   باشد؟

جواب  این  شهیدان  با   که  باشد؟

پیام    رهبری    بر    عکس    گشته

تورم    با     گرانی   کورس     بسته

همی  دانم   که    مردم   (بیقرارند)

دگر   خسته   شده    طاقت  ندارند

بیقرار  اصفهانی

معلم

معلم

در سپهر علم و دانش   مهر  رخشانی معلم

مهربانی     مهربانی      شمع    تابانی معلم

همره خوبی   به بزم زندگی از جان  و  دل

خود  به تنهایی  بزرگی جان جانانی  معلم

صابری صبری صبوری صاحب علم ودرایت

بر   جهالت دشمنی  الحق که انسانی  معلم

گفت   مولایم  علی  من    بنده    آموزگارم

در   شب  ظلمانی   ما   ماه   تابانی    معلم

عاشقی وارسته ای   هستی  طبیب مهربانی

درد  بی علمی  ما را   خود تو  درمانی معلم

شغل تو باشد  مقدس  از همه عالم سری تو

تاج   سر   باشی  عزیزی  لطف یزدانی معلم

(بیقرارم)  شاعرم   گفتم  غزل در  وصفتان

خشک  زار ذهن  انسان را  تو  بارانی  معلم

بیقرار  اصفهانی  ( پرویز بیابانی)

معلمی شغل   انبیاست

حرف حق تعالی با بندگانش

حرف حق تعالی با بندگانش

اگر درد داری دوا میکنم

اگر درد داری دوا میکنم

بیا حاجتت را روا میکنم

تو از من گریزانی و باز من

تو را بنده خود صدا میکنم

اگرچه زِکار تو ناراضیم

تو را باز، از خود رضا میکنم

تو با من کنی قهر و من آشتی

تو کردی خطا من عطا میکنم

تورا خواندم اکنون که باز آمدی

کجا دست خالی رها میکنم

به کارت زدی بس گره های کور

مخور غم، من از لطف، وا میکنم

تو از من جدا گشته ای وَر نه من

کجا از تو خود را جدا میکنم

تو مستوجب آتش دوزخی

من از اشک چَشمت، حیا میکنم

مَرنج از بلاها که من گاه گاه

نوازش تو را با، بلا می کنم

زِ آلودگی تا که پاکت کنم

تو را عاشق کربلا می کنم

به یک یا حسین و به یک قطره اشک

تو را پاک، از هر خطا میکنم

جواب تو را گر نگویم جفاست

کجا من به عبدم جفا می کنم

طبیب و دوای تو میثم منم

مداوات با یک دعا میکنم

ترکیب بند مسلم بن عقیل علیه السلام

ترکیب بند مسلم بن عقیل علیه السلام

یک ماه خون گرفته

سـلام بــر تـو و بـــر پـاره‌پـاره پیکر تو

بـه اشک چشم تو وخون پاک حنجر تو

هـزار حیف که مثل حسین در گودال

نبــود تـا کـــه کند گریه بر تـو خواهر تو

زنان کوفـه زده دسته‌هـای نی، آتش

ز بـــام خـانـه فـــرو ریختنـد بــر سـر تو

مگــو بـه کوفه نگردیـد کـس عزادارت

عــــزا گــرفتـه بـه زنـدان، دو نـاز‌پرور تو

سکینـه در حـرم از غـربت تو می‌گوید

رقیه گریــــه کنــد پـــابــه‌پـای دختـر تو

میـان آن همـه نامردهای مهمان‌کُش

فقط درآن دل شب طوعه گشت یاورتو

توهم چوزادۀ امّ‌البنین به خویش ببال

که گشت فـاطمه بر بام کوفه مـادر تو

درود بـر لـب عطشـان وچشم گریانت

سـلام باد بـــر آن «یاحسینِ» آخـر تـو

تن بدون سرت بر حسین داد سلام

سرت بــه دامن زهرا فتاد از لب بام

غلامرضا سازگار

از زر و سیم جهان پاس نظر باید داشت

از زر و سیم جهان پاس نظر باید داشت

دل به چیزى مگذارید که برباید داشت

یوسف مصر شنیدى که ز اخوان چه کشید

چه توقع ز عزیزان دگر باید داشت

تا نسوزد دلت از داغ عزیزان چمن

در بهاران سر خود در ته پا باید داشت

دو سه روزى که درین سبز چمن مهمانى

همچو نرگس به ته پاى نظر باید داشت

مى شود خوار، کند هر که عزیزان را خوار

عزت مردم پاکیزه گهر باید داشت

چون مگس چند طلبکار جراحت باشی؟

دیده از عیب خلایق به هنر باید داشت

تا شود خرده جان تو یکى صد صائب

چشم بر سوختگان همچو شرر باید داشت

#شعر_صائب_تبریزی