وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

میلاد باسعادت پیامبر رحمت و امام صادق(ع) مبارکباد

میلاد باسعادت پیامبر رحمت و امام صادق(ع) مبارکباد

ای طرفه ترین نگار هستی

سرسبز ترین بهار هستی

ای چشم و چراغ هر چه هستند

وی مایه افتخار هستی

در دفتر سبزآفرینش

دیباچه زرنگار هستی

از بهر صفات حق تعالی

آئینه بی غبار هستی

ای آنکه به یمن مقدم تو

گشته است فزون عیار هستی

از دست شود قرار عالم

چون عشوه کنی به کار هستی

کار دو جهان بسته زلفت

ای رونق کار و بار هستی

مدح تو به هر زمانه جاریست

در نغمه آبشار هستی

بنگر که وان یکاد خوانده

ازبهر تو کردگار هستی

طاهره ابراهیم نژاد

وطنز | پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

امام_صادق مدح_امام_صادق

امام_صادق  مدح_امام_صادق

نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را

به کوه طور ببین سجده‌ی شقایق را

امام پنجم شیعه پدر شد و حالا

گرفته در بغل خویش امام صادق را

ز گوشه‌ی لبش، از خنده‌اش عسل ریزد

به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد

مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی

شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی

شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد

نداشت مثل همان شب مدینه دورانی

خبر رسید ملائک به شور آمده‌اند

ز عرش روی زمین سمت نور آمده‌اند

مدینه شاهد مولود بی‌نظیر شده

عروس حضرت زهرا به او اسیر شد

به کف گرفته علوم تمام عالم را

مرید جاذبه‌هایش ابابصیر شده

کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد

بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد

تولدش خبر از نورگستری دارد

شرافت قدمش ذره پروری دارد

ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند

عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد

چه گوهری، که ربوده‌است قلب عاشق را

به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را

کرشمه‌های نگاهش بهشت می‌سازد

برای دلشده‌ها، سرنوشت می‌سازد

خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را

شبیه صحن و سرا خشت خشت می‌سازد

شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد

تمام زندگیش بوی ربنا دارد

به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و

رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و

رسیده‌اند همه بهر تهنیت از عرش

مسیر خانه‌اش امروز ازدحام شد و

همینکه بوسه ز پایش فرشته می‌چیند

ترانه روی لب جبرئیل می‌شیند

رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد

مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد

لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را

به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد

رسید و داد خدا دست او شفاعت را

نوشته‌اند به خاک رهش هدایت را

نوشته‌اند به وصفش شفاعتش حتمی است

گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است

به ما که شیعه‌ی اثنی‌عشر شدیم، حتماً

به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است

مسیر خانه‌اش از آسمان گذر دارد

بدیهی‌است که از عرش هم خبر دارد

شاعر:رضا_باقریان

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

امام_صادق #مدح_امام_صادق

امام_صادق  #مدح_امام_صادق

کارِ ما نیست از شما گفتن

ما کـجا وُ خـدا خـدا گفتن

گفتن از این قبیله کارِ خداست

این عشیره عشیره یِ زهراست

اهلِ منبر به  رویِ این منبر

تکیه داده سـُلاله یِ حـیدر

هر که از عشق گفت عاشق نیست

راستی این امامِ صادق کیست؟!

او امامِ زمـین وُ اَفـلاک است

فطرتش آسمانی وُ پاک است

معنی فَـضل وُ دانش وُ تقـوا

چشمه یِ بندگی وُ عشقِ خدا

شرحی از آیه هایِ قرآن است

وَجهی از جلوه هایِ رحمان است

اَبری از نور وُ رحمت وُ برکات

بَر جـمال وُ جـلالِ او صلوات

خرجِ حق می شود نَفَس به نَفَس

دین ما قـالَ صـادق است وُ بَس

هر دو عالم در اختیار اوست

وَ احـادیث ذوالفـقارِ اوست

سیرتش سِیْری از مسلمانی

نُطـقِ او حیدری وُ طوفانی

در کلاسَش نشسته جبـرائیل

کشته یِ یک نِگاهش عِذرائیل

قیمتِ هر کـلامِ این آقا

سَر تَر از کـُلِّ جنه الاعلی

من که چیزی از او نمی دانم

در حَریمَـش ستاره بارانم

اشکـهایم به رویِ گـونه نشست

هِق هِقَم بُغضِ صحنِ یار شکست

دستِ من رویِ سینه جا دارد

دل هـوایِ مـدینه را دارد

در حریمِ شما غبـار منم

بی قـرارِ وصالِ یار منم

شاعر:حسین_ایمانی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

امام_صادق #مدح_امام_صادق

امام_صادق  #مدح_امام_صادق

رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را

دل رها شده از محنت خلایق را

دلی که پر زده تا آستان احسانت

که غرق نور اجابت کنی دقایق را

نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل

ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را

نگاه و مرحمت تو به دل بها داده

و با رضای تو دارم رضای خالق را

مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد

مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟

تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه

تویی تو روشنی هر عبادت شیعه

تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد

دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد

تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها

به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد

خوشا به حال دلی که عروج را فهمید

مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد

میان آن همه شاگرد شد سعادتمند

کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد

نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی

تجلیات الهی، الی الابد می‌شد

شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت

جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت

سر ارادت ما و غبار صحن بقیع

همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع

همان دیار الهی که از نسیم خوشش

شده‌ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع

«و یطعمون علی حبّه…» نمایان است

کرانه‌های کرامت چه بی‌کران و وسیع

گدایی حرمش اعتبار هر عاشق

امید ماست توسل در این سرای رفیع

کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است

سر ارادت ما و غبار صحن بقیع

مگیر از دل من یا رب این سعادت را

گدایی حرم اهل‌بیت عصمت را

غبار مقدم تو عطر آشنا دارد

برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد

گدای خانه به دوش توام، قبولم کن

گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟

دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند

کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد

دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته

دل شکستۀ من شوق التجا دارد

کسی که بوده تمام وجودش از جودت

در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد

همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع

همیشه حسرت دیدار کربلا دارد

چه می شود همۀ عمر با شما باشم

غبار صحن تو و صحن کربلا باشم

شاعر:یوسف_رحیمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

امام_صادق مدح_امام_صادق

امام_صادق  مدح_امام_صادق

منبرت کرسی فقه همه عالم شد

فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد

خوار جهل از تو و فیض تو گل مریم شد

هر که پامنبری ات شد به خدا ادم شد

هر که علامه ی دهر است غلامت بوده

پیرو مکتب علمی هشامت بوده

زلف صد پنجره را رو به خدا واکردی

با غلامان خودت کار مسیحا کردی

درس تاریخ شد و حل معما کردی

شیعه را ناب ترین مکتب دنیا کردی

پرچم شیعه بلند است به احکام شما

علم عالم شده تسلیم به اسلام شما

یک ورق درس تو توحید مفضل می شد

عشق در مسأله ی جابرتان حل می شد

ذره پای تو به خورشید مبدل می شد

بی حدیث تو کلام همه مهمل می شد

با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد

راه سر منزل مقصود فراموش نشد

تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع

علما شرح نوشتند به قال الصادق ع

حنفی ها همه گفتند به قال الصادق ع

راست گویی شده پیوند به قال الصادق ع

تا ابد مرجع توضیح مسائل هایی

قبله ی جامع علمی همه دل هایی

نور در مسجد چشمان تو معنا گردید

نار بر یار تو بردأ و سلاما گردید

هر که از چشم تو افتاد یهودا گردید

خانه ات مدسه ی حضرت زهرا س گردید

به موازات علی راه نشان می دادی

راه را با ولی الله نشان می دادی

شاعر:حسن_کردی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini