وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

خانه ات آباد کاین ویرانه بوی گل گرفت

از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم

زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت

پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت

در زیارتگاه دل پروانه بوی گل گرفت

لعل گلرنگ تو را تا ساغر ومی بوسه زد

ساقی اندیشه ام پیمانه بوی گل گرفت

عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه زد

تا به صحرای جنون افسانه بوی گل گرفت

از شمیم شعر شور انگیز آتش عاشقان

ساقی وساغر ،می ومیخانه بوی گل گرفت

یاحق

می‌ چاره ساز

می‌ چاره ساز

ساقی‌! به روی‌ من درِ میخانه باز کُن

از درس و، بحث و، زهد و، ریا، بی‌ نیاز کُن

تاری‌ ز زلفِ خم خم خود، در رهم بنه

فارغ ز عِلم و، مسجد و، درس و، نماز کُن

داوود وار، نغمه زنان ساغری‌ بیار!

غافل ز درد جاه و نشیب و فراز کُن

بر چین حجاب از رُخ زیبا و زلف یار

بیگانه‌ام ز کعبه و مُلک حجاز کُن

لبریز کن از آن مِی‌ صافی‌، سبوی‌ من

دل از صفا، بسوی‌ بُت ترکتاز کُن

بیچاره گشته‌ام ز غم هجر روی‌ دوست

دعوت مرا به جام می‌ چاره ساز کُن

۲۸ بهمن ۱۳۶۷

دیوان_اشعار_امام

sahifeh_noor

این شعر ایرج میرزا

این شعر ایرج میرزا

انگاری برای همه دورانها میشه استفاده کرد ؛

ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ

ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ

ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﺴﭙﺮﺩﻧﺪ

ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺳﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ؟

ﺭﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ

ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺑﯿﺤﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ!

ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻧﺪﻧﺪ

ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﺮﮒ ﻭ ﻧﻮﺍ ﺑﻮﺩ

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﭼﻨﺎﻧﯿﻢ ﺩﺭﯾﻐﺎ ...

ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ!

ﺍﯾﮑﺎﺵ ﺩﺭ ﺩﯾﺰﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ

ﯾﺎ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺑود

ایرج میرزا

گفتم ایام انتخابات دیگه نزدیکه

واین شعر هم مناسبتش

هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است

هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است

ای که جز خانۀ تو، خلوت ما نیست که نیست

هر چه گشتیم در این میکده جا نیست که نیست

من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک

جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست

کاسه‌ای اشک و دو جرعه نفسی با یادت

شهر ما را به جز این آب و هوا نیست که نیست

صبح در شهرتو یک مشت گدا آمد و شب

هرچه گشتیم ندیدیم، گدا نیست که نیست

بس که اخبار غدیرت همه جا پیچیده است

خبری جز خبرت هیچ کجا نیست که نیست

بر جهاز شتران حرف پیمبر این بود

دست بالاتر از این دست خدا نیست که نیست

آنکه محمود صدا کرده، صدا باید زد

و فقط بوسه به دستان خدا باید زد

باید این خطبه میان همگان پخش شود

سینه سینه ضربان در ضربان پخش شود

باید این چشمه که امروز به راه افتاده است

مثل رودی که بود در جریان پخش شود

چون نسیمی که شده پیک بهاران خدا

این خبر از پدران در پسران پخش شود

مادرم خواست که با شیر محبت دادن

نمک عشق تو در هر شریان پخش شود

چهارده قرن گذشته است ولی جا دارد

خبرش صدر خبر‌های جهان پخش شود

این خبر را به مؤذن برسان تا هر روز

بر سر مأذنه مابین اذان پخش شود

از شبم کاش نگیری نفسی ماه مرا

أشهد أن علی ولی الله مرا

ما که عمری دل در عشق اسیری داریم

چه غم از آتش دوزخ که مجیری داریم

 

روزی‌ام را در این خانه نوشته است خدا

بی سبب نیست که چشم و دل سیری داریم

راست گفتند که راه تو به خورشید رسد

چه کسی گفته جز این راه مسیری داریم؟

آب نه عین سرابند پس از تو ادیان

ما فقط آب در این خاک کویری داریم

همه دیدند پیمبر چه وزیری دارد

همه گفتند از این پس چه امیری داریم

بعد هر یاعلی‌ام زمزمۀ یازهراست

بهتر از این چه مراعات نظیری داریم؟

همردیف دل دریا که به غیر از دریاست

بهترین قافیۀ خانۀ مولا، زهراست

سفره را باز کن ‌ای شاه! گدا آماده است

به یتیمان بگو امروز غذا آماده است

سورۀ مائده نازل شد و ما فهمیدیم

لب این برکه غذای دل ما آماده است

چه غدیری است، چه عیدی است، برای بخشش

بیشتر از همه اعیاد، خدا آماده است

اختیار سر ما دست دو ابروی تو هست

بکش آن تیغ دو دم را که منا آماده است

دردم این است که‌ ای خواجه مرا دردی نیست

ورنه در دست طبیبانه دوا آماده است

باز هم بوی محرم همه جا را پر کرد

هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است

ای که بر دشمنی‌ات بغض وحسد گشت شریک

پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند:أبیک

بیست وسه روزتاعیدغدیرخم

 

امام_زمان_عج

امام_زمان_عج

یک بغض سنگینی گلویم را گرفته

غربت درون سینه ی من پا گرفته

رفتی و تیر هجر را پرتاب کردی

تیر فراقت کنج قلبم جا گرفته

رحمی کن ای تسکین دردم دردمندم

چشمم به یادت موجی از دریا گرفته

مانند آبی و منم مثل سرابم

گریم برای یوسف زهرا گرفته

اوج تمنای منی یا ایها العشق

مجنونم و دل باغم لیلا گرفته...

محمد_حبیب_زاده ۹۸/۵/۴

navaye_asheghaan