وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

امام_جواد_علیه_السلام

امام_جواد_علیه_السلام

مدح_مرثیه

مثنوی

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند

روبروی گنبد تو نوح زانو می زند

صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند

شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند

بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است

در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است

ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد

در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد

زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد

زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد

باز یا رب بی وفایی زنی در اهل بیت

روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند

رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند

گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند

قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد

مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد

تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد

آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد

ذکر لبهایتعلی این تشنه را دریاب شد

وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است

آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است

همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا

هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا

در سرای خویش اصلان، می زدی تو دست و پا

بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا

ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند

پیکرت را روی بام خانه ات انداختند

سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر

گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر

سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر

پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر

کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند

داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند

امیر_عظیمی

صلوات

فقط حیدر امیرالمومنین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

چه غم دارم از لحظه مردنم

به قبر و به زیر لحد خفتنم

به میزان عدل خدا بردنم

در آتش بخواهد بسوزد تنم

که مولا علی دستگیر من است

میان دو عالم امیر من است

امامم علی اعتبارم علی

پناهم علی افتخارم علی

قرار دل بی قرارم علی

همه لحظه ذکر و شعارم علی

علی فاتح غزوه خیبر است

نفسهای روز و شب کوثر است

علی مرد میدان و مرد نبرد

علی پشت خود را به دشمن نکرد

علی درد را زار و بیچاره کرد

علی مقتدا، پیشوا، رادمرد

علی دست حق است در آستین

ولیِّ فقیه خدا در زمین

علی هست، دین نبی کامل است

عبادت بدون علی باطل است

کسی که علی داشته عاقل است

و هرکس ندارد علی جاهل است

تپشهای قلب نبی یا علی

به معراج می رفت تا با علی

علی عطر سجّاده اش یاس بود

به اذن خدا اشجع النّاس بود

به زهرا و اسمش چه حسّاس بود

یکی از شجاعانش عباس بود

علی همسر باوفای بتول

علی اولین جانشین رسول

علی باغبان زمین فدک

علی سفره ی عالمی را نمک

نگاه علی چرخش نُه فلک

و ذکر شب و روز جن و ملک

علی حاکم و عالم و عادل است

علی رافع و حل هر مشکل است

علی بهترین عبد پروردگار

علی معنی کامل ذوالفقار

علی مُلک این سینه را شهریار

علی مرد شیر افکن روزگار

علی گفتن ما عبادت بوَد

قبول عبادت ولایت بوَد

من از آنچه گفتم علی برتر است

نبی شهر علم و علی چون در است

علی همدم سوره کوثر است

علی موج طوفان و، جنگ آور است

خدا با علی و علی با خدا

شهنشاه مُلک ولا مرتضی

تقدیم به دل های پاک و روح لطیف شیفتگان حضرت ثامن(ع)

تقدیم به دل های پاک و روح لطیف شیفتگان حضرت ثامن(ع)

دیشب به سرم باز هوای دگـر افتـاد

در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد

چشمم به ضریـح شه والا گهر افتاد

این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد:

با آل علی هرکه درافتـاد، ورافتاد

این قبر غریبُ الغُـرَبا، خسرو طوس است

این قبر مُعین الضعفا، شمس شموس است

خاک در او ملجأ ارواح و نفـوس است

باید ز ره صدق بر این خاک درافتاد

با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد

حـوران بهشتی زده اندر حرمش صف

خیل ملَک از نور، طبق‌ها همه بر کف

شاهـان به ادب در حرمش گشته مشرف

اینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتاد

با آل علی هر که درافتاد، ورافتاد

اولاد علی شافع یوم عرصاتند

دارای مقامات رفیـعُ الدرجاتند

در روز قیامت همـه اسباب نجاتند

ای وای بر آن کس که به  این آل درافتاد

با آل علـی هـرکه درافتاد، ورافتاد

کام و دهن از نام علی یافت حـلاوت

گل در چمن از نام علی یافت طراوت

هر کس که به این سلسله بنمود عداوت

در روز جزا جایگهش در سقر افتاد

با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد

هرکس که به این سلسله پاک جفا کرد

بد کرد و نفهمید وغلط کرد و خطا کـرد

دیدی که یزید از ستم و کینه چه‌ها کرد

آخر به درک رفت و به روحش شرر افتاد

با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد

‌ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهو

ای حجت هشتم که تویی ضامن آهو

ما جمله نمـودیم به سوی حرمت رو

از عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد

با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد

السلام علبک یاجوادالائمه

السلام علبک یاجوادالائمه

مهر شما در دل عاشق فتاد

خیر دو دنیا به من این فیض داد

باب کرم هستی و باب المراد

اسئَلُکَ بحودک یا جواد

تا که توسل به تو آغاز شد

هر گرهی داشت گدا باز شد

ای نمک سفرۀ سلطان طوس

محضر تو خیل ملک خاک بوس

آینۀ صورت شمس الشموس

دلخوشیِ عمر انیس النفوس

ای علی اکبر ملیح رضا

حلقۀ موی تو ضریح رضا

جود تو شد مظهر کُلِّ صفات

نام تو فتاح همه مشکلات

نازترین تک پسر کائنات

حق بده بابات بمیرد برات

بوسه زلبهای تو کار رضا

ای همۀ دار و ندارِ رضا

گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟

مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟

بسته شده راه صدایت چرا ؟

آب نیاورده برایت چرا ؟

شعله به جان و دل زهرا مکش

جان رضا روی زمین پا مکش

ضربه به حیثیت افلاک خورد

رنگ کبودی به رخی پاک خورد

موی به هم ریخته ات خاک خورد

داد زدی دورِ لبت چاک خورد

با جگر سوخته پرپر زدی

بر دَرِ حجره چقدر سر زدی

خون ز لب خشک تو پاشید وای

لحظۀ پرپر زدنت دید وای

چشم به چشمان تو خندید وای

تشت زنان دورِ تو رقصید وای

شعله به جان تو چنین ریخته

آب به پیش تو زمین ریخته

آب نخوردی ... بدنت پا نخورد

یک نخی از پیر و هنت پا نخورد

در ته گودال تنت پا نخورد

مثل حسین بر دهنت پا نخورد

یاد حسین دیدۀ تر داشتی

هر چه سرت آمده ،  سر داشتی

چنگ به موی سرش انداختند

روی تن بی سر او تاختند

خیل زنان رنگ ز رخ باختند

پیکر غارت شده نشناختند

عمۀ سادات زمین گیر شد

بر سر بوسیدن رگ پیر شد

طول کشید از نَفَس افتادنش

حنجر پاشیده روی دامنش

عده ای اعراب دَمِ رفتنش

با کتک از کرب و بلا بُردنش

عمه از آن لحظه گرفتار شد

ناقه نشین راهی بازار شد

قاسم نعمتی

ایران شود گلستان با حذف صفر از پول

ایران شود گلستان با حذف صفر از پول

دشمن شود پریشان با حذف صفر از پول

قطعا اگر شود حذف این صفرهای بیخود

گردد ریال تومان، باحذف صفر از پول

هرچیز در همه جا ارزان شود به زودی

گردد دلار بی جان، با حذف صفر از پول

دیگر رقم نجومی در هیچ جا نبینی

اجناس گردد ارزان، با حذف صفر از پول

با سی تومان بگیرم پسته برای یک سال

کاسب شود هراسان، با حذف صفر از پول

با یک تراول نو، من می خرم به زودی

یک خانه در شمیران، با حذف صفر از پول

با مزد کار یک ماه یک بنز نو بگیرم

با مابقیش چانگان، با حذف صفر از پول

با پول خردهایم هم می خرم سمندی

ملت شوند خندان، با حذف صفر از پول

با پول اندکی هم دور جهان بگردم

شیلی و چین و آلمان، با حذف صفر از پول

سرویس زر، لباس و ماشین و زن بگیرم

گوید به بنده قربان، با حذف صفر از پول

ویلا و باغ گیرم نزدیک ساری و کیش

هر هفته سمت گیلان، با حذف صفر از پول

هر صبح کلّه پاچه هر شام مرغ و ماهی

دنده کشم به دندان، با حذف صفر از پول

غیر از زن خودم هم یک همسری بگیرم

دارم به پا دو تنبان، با حذف صفر از پول

این بیت قبلی ام را باید که لاک گیرم

در جلد رفت شیطان، با حذف صفر از پول

تحریم کی اثر بر این اقتصاد دارد

گردد فقیر، سلطان، با حذف صفر از پول

دیگر خبر نیاید از اختلاس و دزدی

اوضاع گشته میزان، با حذف صفر از پول

لیلی رسد به مجنون، وامق رسد به عذرا

یوسف رسد به کنعان، با حذف صفر از پول

رفتم حقوق گیرم چون فیش را بدیدم

گشتم چو بید لرزان، با حذف صفر از پول

برق از سرم پرید و چشمم ز جا جهید و

بر لب رسید هذیان، با حذف صفر از پول

علیرضا تیموری

طنزیمtanzym_ir