وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

به بهانه تروریست اعلام کردن سپاه از سوی سیاست بازان بی خرد آمریکا

به بهانه تروریست اعلام کردن سپاه

از سوی سیاست بازان بی خرد آمریکا

همه جان و وجود من فدای شیر مردان است

نباشد قابل اینان برای شیر مردان است

سپاه پاسداران است حفیظ و حافظ ایران

لباس غیرت و همت ردای شیر مردان است

بنازم قد و قامت را که تک تک استوارانند

شهادت در ره جانان هوای شیر مردان است

فدایی شما هستیم ای مردان با غیرت

که میدانم رفاه جویی عزای شیر مردان است

خدا پشت و پناه تان؛دعای امتی با تو

که خدمت بهراین مردم ندای شیر مردان است

"غریب" و آشنا امروز در خط و خطوط تان

که دل های همه عشاق جای شیر مردان است

(مرگ بر آمریکا و اسرائیل -

ما همه پاسدار انقلابیم)

۹۸/۱/۲۱ "پورعیسی "

ولادت باب الحوائج آقا قمر بنی هاشم آقا ابالفضل العباس( ع)

ولادت باب الحوائج آقا قمر بنی هاشم آقا ابالفضل العباس( ع)

و روز جانباز بر همه جانبازان سرافراز مبارکباد

به نام نامی شاه جهان ابوفاضل

به نام ماه زمین و زمان ابوفاضل

به نام اسوه نام اوران ابوفاضل

به غیرت و شرف عشقمان ابوفاضل

بگو یکسیت فقط پهلوان ابوفاضل

ذخیره است برای حسین، ذُخر حسین

کلام شاه برایش تمامْ، نصب العین

قرینهء خود مولاست ابن ذوالقرنین

غضب نکرده ببین سجده میکند صفین

به پای جرأت شیر جوان ابوفاضل

اُبُهتی ست در این یل که در قیامت نیست

شهامتی که در او هست در شهامت نیست

قیامتی ست قیامش،شبیه قامت نیست!

پرِ ملک به بهای پرِ علامت نیست

علم کشیم و جلو دارمان ابوفاضل

اگر که باد بیفتد به گیسویش غوغاست

هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست

عزیز ام بنین و سلاله ی زهراست

ادب کنید علمدار سیدالشهداست

عزیز قلب همه خاندان ابوفاضل

هوای عشق قمر مثل گرد باد طبس

به سینه ام شده جا بی هوا شبیه نفس

از او جدا نشوم من ولو به قدر عدس

به روی برگ درختان یکی علی و سپس

نوشته است یکی در میان ابوفاضل

به روی کعبه چه پر بار خطبه میخواند

چقدر خوب و هدفدار خطبه میخواند

حلال زاده علی وار خطبه میخواند

شبیه حیدر کرار خطبه میخواند

حسین عینِ علی و لسان ابوفاضل

ندیده اند کسی را شبیه او شاکر

و رعد و برق نگاهش پدیده ای نادر

نبرد اوست تجلی ذکر یا قادر

اگرچه از دم تیغش گذشته صد کافر

نکرده حمله به یک ناتوان ابوفاضل

همان خدا که عصا را به دست موسی داد

همان که قدرت احیا گری به عیسی داد

هرانچه داد برای رضای زهرا داد

تمام قدرت خود را خدا به سقا داد

خداست خالق و روزی رسان ابوفاضل

طلوع ماه فدای غروب خاموشش

بهشت نازِ علی اصغر است اغوشش

به سمت علقمه میرفت و مشک بر دوشش

صدای زینب کبری رسید بر گوشش

که گفت ای به فدای تو جان ابوفاضل

چه خوش نشسته ردیفم از اول مطلع

فدای نام ابوفاضلم که از منبع

ببارد عشق بر این سینه های لم یزرع

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مصرع

که بی نشان منم و لامکان ابوفاضل

مدح حضرت عباس علیه السلام

مدح حضرت عباس علیه السلام

آسمان جلوه ای اگر دارد

از نماز شب قمر دارد

شب میلاد تو همه دیدند

نخل ام البنین ثمر دارد

آمدی و حسین قادر نیست

از نگاه تو چشم بر دارد

کوری چشم ابتران حسود

چقدر فاطمه پسر دارد

ای رشید علی نظر نخوری

شهر چشمان خیره سر دارد

باب حاجات ، کعبه ی خیرات

بر تو و قدو قامتت صلوات

ای نسیم پر از بهار علی

ماه در گردش مدار علی

چقدر مشکل است تشخیصت

تا که تو می رسی کنار علی

با تو یک رنگ دیگری دارد

شجره نامه ی تبار علی

دومین حیدر ابوطالب

صاحب غیرت و وقار علی

به شما میرسد ذخیره ی طف

همه ی ارث ذوالفقار علی

ای علمدار و سر پناه حسین

حضرت حمزه ی سپاه حسین

کاشف الکربی و تمنا من

دستهای همیشه بالا من

تو بر این خاکها بکش دستی

اگر این خاک زر نشد با من

سر سال است مرد مسکینم

مکش از دست خالیم دامن

چقدر فاصله است ای دریا

از مقام ظهور تو تا من

تو بزرگ قبیله ی آبی

تو غدیری ، فراتی اما من

خشکسالم ، کویر بی آبم

روزگاری است تشنه میخوابم

کمرت جایگاه شمشیر است

لب تو جایگاه تکبیر است

سر ما را بزن همین امروز

صبح فردا برای ما دیر است

هیچ کس روبه روت نیست مگر

آن کسی که ز جان خود سیر است

سیزده ساله حیدری کردی

پسر شیر بیشه هم شیر است

گیرم افتاده است روی زمین

دست تو باز هم علمگیر است

پسر شاه لافتی عباس

ای جوانی مرتضی عباس

از نگاه کبوتری وارم

به مقام تو غبطه میبارم

سر من را اگر بگیری باز

به دو ابروی تو بدهکارم

ارمنی هم اگر حساب کنی

دست از تو بر نمیدارم

بده آن مشک پاره ی خود را

تا برای خودم نگهدارم

بی سبب نیست گریه ی چشمم

حسرت صبح علقمه دارم

با تمامی شور و احساسم

آرزومند کف العباسم

زلف ما را ز مشک وا نکیند

لب ما را از آن جدا نکنید

پای ما را به جان خالی مشک

در حریم فرات وا نکنید

دست بر زیرتان نمی آرد

آبها اینقدر دعا نکنید

تیرها روی این تن زخمی

خودتان را به زور جا نکنید

تازه طفل رباب خوابیده

جان آقا سر و صدا نکنید

تا که از مشک پاره آب چکید

رنگ از چهره ی رباب پرید

شاعر:

علی اکبر لطیفیان

امام_سجاد مدح_امام_سجاد

امام_سجاد

مدح_امام_سجاد

به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم

من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم

کلاس درس شد سجاده ات،من روز میلادت

نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم

بریزم دور این ناعلم هارا و منِ خود را

بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم

سر شب در تَعَلُّم سر به مهر کربلا بگذار

سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم

دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن

مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم

زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه

به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم

طریق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛

طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم

دعا را از ابوحمزه،مکارم را از اخلاقت

تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم

هر آن چیزى که میبینم دلیلش کربلا باشد

اگر چیزى می آموزم به چشم تر بیاموزم

فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه

ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم

و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را

بخوانم زندگی ات را،مگر بهتر بیاموزم

اگر دیدم گلوى غنچه اى رد میشود از تیغ

شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم

شاعر:

مهدی_رحیمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

ولادت حضرت ابوالفضل (ع) بر همگی مبارکباد

ولادت حضرت ابوالفضل (ع) بر همگی مبارکباد

امشب شبِ میلادِ علمدارِ حسین است

میلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسین است

لبخند به لب های مـلـک گُل کند هر دم

زیرا همه دم خنده به رخسارِ حسین است

مَــه گشته خِجِل از رخِ زیبای ابالفضل

این قرصِ قمر هدیه زِ دادارِ حسین است

مولا بزند بوسه به دستانِ نگارش

زیرا به جهان تا به ابد یارِ حسین است

هر دم بَــرَد از قلبِ برادر غمِ دنیا

عباسِ علی واله و غمخوار حسین است

همچون پدرش نقشِ زمین کرده عدو را

در کرب و بلا حیدرِ کرارِ حسین است

مدّاحِ علی باشد و آواره ی ارباب

کارش به خدا گرمیِ بازارِ حسین است

هر چند که عالم همه محتاجِ نگاهش

اما همه دم خواجه گرفتارِ حسین است

زوّارِ حرم بیمه ی دستانِ ابالفضل

او حامی و دلداده ی زوّارِ حسین است

در گردِ حرم گشته نگهبانِ امامت

چشمانِ گلِ فاطمه بیدارِ حسین است

او را چه به پیمان و امان نامه ی دشمن

فرزندِ علی محرمِ اسرارِ حسین است

بخشیده به میدانِ بلا جان و تنش را

فانی شده اندر رهِ پیکارِ حسین است

گر مدحِ ابالفضلِ علی کرده بداغی

این لطفِ کریمانه، وَ بسیارِ حسین است

ولادت امام حسین( ع) بر همگی مبارکباد