وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

شعر خوانی حماسی

شعر خوانی حماسی

ویژۀ "یوم الله نه دی"

به کوری چشمِ داعشیان وطنی

به نفس حاج حسین سازور

ما نسل هایِ زندۀ خون و قیامیم

جان بر کفانِ دین و فرزند امامیم

آیینۀ شفافِ آیین حسینیم

فرزند عاشورایِ خونینِ حسینیم

روز ازل چشم بصیرت باز کردیم

تا قله هایِ معرفت پرواز کردیم

ما را خمینی تربیت کرد از ولادت

یارِ امام هستیم حتی تا شهادت

ما از بصیرت دیدۀ بینا گرفتیم

سرمشقِ خود از حضرت زهرا گرفتیم

ما روز عاشورا حماسه آفریدیم

شمر نه دی را به خاک و خون کشیدیم

ما عرصه را بر دشمن دین تنگ کردیم

ما با یزیدیان ظالم جنگ کردیم

دیدیم آن‌ها بغض دل را چاره کردند

قرآنِ ثاراللهیان را پاره کردند

ظلم و ستم با احمد و با آل کردند

نام حسین را چون تنش پامال کردند

از عترت و قرآن و پیغمبر بریدند

بار دگر خون خدا را سر بریدند

سربندهای سبز را بر سر که بستند

پیشانی سرخ ولایت را شکستند

بابِ سیاه فتنه‌ها را باز کردند

با نور ، جنگ دیگری آغاز کردند

چون خولی و شمر و سنان بدنام گشتند

رسوا ولی رسوای خاص و عام گشتند

سوزاندن قرآن و پرچم یادتان هست؟

رقاصیِ ماه محرم یادتان هست؟

عکس امام و صد جسارت یادتان هست؟

فحاشیِ اهل شرارت یادتان هست؟

سوزاندن محراب و منبر یادتان هست؟

صدها اهانت بر پیمبر یادتان هست؟

تکبیرهای خائنانه یادتان هست؟

نیرنگ‌های آن زمانه یادتان هست؟

روزه خوری در ماه روزه یادتان هست؟

و خِیلِ خاصان رفوزه یادتان هست؟

«نه غزه نه لبنان» شنیدن یادتان هست؟

ظلم و جنایت را ندیدن یادتان هست؟

خون به ناحق ریختن را یادتان هست؟

قصد جنایت بر وطن را یادتان هست؟

کوبیدن اصل ولایت یادتان هست؟

جشن عدو در این جنایت یادتان هست؟

اکنون زمان عبرت از ایام فتنه ست

بیدار باشید مردمان «برجام» فتنه ست

دشمن نقاب دوستی بر چهره دارد

امروز جور دیگری برنامه دارد

امروز حیله‌هایِ مکاران به روز است

دشمن به هر شکلی در فکر نفوذ است

امروز دشمن در نفوذش یک گمان است

فکر نفوذ در مجلس و در خبرگان است

در فکر رخنه در صفوف انقلاب است

فکر فرو پاشیدن اسلام ناب است

امروز دشمن دست خود را باز کرده

یک فتنۀ پیچیده‌ای آغاز کرده

امروز دشمن از خودی‌ها یار دارد

با اصل اسلامِ حقیقی کار دارد

امروز اسلام حقیقی رهبر ماست

هر حرف غیر از این کلاهی بر سر ماست

دشمن تمام عزم خود را جزم کرده

یاران خود را مستعدِ رزم کرده

غافل که ما چندین چراغ راه داریم

قرآن و ثارلله و حزب‌الله داریم

غافل که ملت جان نثار رهبر هستند

جان بر کفانِ زادۀ پیغمبر هستند

غافل که ما با رهبر خود عهد بستیم

بت‌های اهل فتنه را درهم شکستیم

در وصف پدر و مادر

در وصف پدر و مادر

مـادرم    شبنم گلبرگ حیات

پــدرم    عطر گل یاس بقاست

مـادرم    وسعت دریای گذشت

پــدرم    ساحل زیبای لقاست

مـادرم    آئینه حجب و حیا

پــدرم    جلوه ایمان و رضاست

مـادرم    سنگ صبور دل ماست

پــدرم    در همه حال کارگشاست

مـادرم    شهر امیداست و هنر

پــدرم    حاکم پیمان و وفاست

مـادرم    باغ خزان دیده دهر

پــدرم    برسرما مرغ هماست

مـادرم    موی سپید کرده زحزن

پــدرم    نقش همه خاطره هاست

مـادرم    کوه وقار است و کمال

پــدرم    چشمه جوشان عطاست

تقدیم به همه پـدر و مـادران

آن‌ هسته‌ایِ بیخود و اسباب بلا رفت

آن‌ هسته‌ایِ بیخود و اسباب بلا رفت

از کشور ما سایه هر جنگ و جفا رفت

گفتند که تحریم هم از کشور ما رفت

جیغ و کف و سوت همه جمع هوا رفت

گفتیم: که آن وعده صد روزه کجا رفت؟!

گفتند: همین بس که بدانی به فنا رفت

آن‌ها همگی پخته و ماها همگی خام

گفتند بفرما و در این گعده بخور شام

هستیم از این‌ پس همه مهمان عمو سام

تا اینکه نشستیم سرِ سفره برجام

گفتیم: ترامپ از سر این سفره چرا رفت؟!

گفتند: همین بس که بدانی به فنا رفت

گفتند که اموال بلوکه، شده آزاد

رفته است غم و غصه ما یک شبه بر باد

افراد به رقص آمده و سرخوش و دل‌شاد

تشبیه شده حضرت برجام به نوزاد!

گفتیم: چرا مادر او پس سر زا رفت؟!

گفتند: همین بس که بدانی به فنا رفت

گفتند که تحریم حبابی است که ترکید

امروز شده شاد دل کورش و جمشید

پس مژده بده مژده بده، یار پسندید

خندیدی و خندیدم و خندیدی و خندید

گفتیم: چه شد آن همه لبخند که وا رفت؟!

گفتند: همین بس که بدانی به فنا رفت

گفتند که این بار، توافق شده سنگین

گور پدر منتقد کافر بی دین

گفتند که این هست و دگر نیست به جز این

امضای کری هست خودش باعث تضمین

گفتیم کری نیز که از دست شما رفت

گفتند همین بس که بدانی به فنا رفت

سیل آمده ای شیخ ولی باز تو خوابی

آمد به مشام تو عجب بوی کبابی

رفتیم درِ باغ، ولی مرد حسابی

بر شاخه ندیدیم نه سیب و نه گلابی

گفتیم: چه بود اینکه در این پاچه ما رفت؟

گفتند: همین بس که بدانی به فنا رفت

گفتند: همین بس که بدانی به فنا رفت

محمدحسین مهدویان

وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

خجالت؛ واژه‌یِ خوبی‌ست، برایِ بی‌وجود

خجالت؛ واژه‌یِ خوبی‌ست، برایِ بی‌وجود

"حماسه" نامیدید؛ هرچه را هست به‌سود

«نُه دی»  برای‌تان؛ اگر  حماسه بوده‌است

پس؛  شکست ِ  حصر ِ  آبادان  -  چه  بود ؟

جبهه و جنگ و رشادت‌های ِ  فرزندانِ‌تان

مثل ِ  شعری  ناب ..... حماسه  می‌سرود

عشق‌بازی‌و شهادت؛ گر - حماسه بوده‌اند

«نهم ِدی» ز ِ چه‌رو، حماسه‌شُد رویْ‌ کبود ؟

فتنه برپا کرده‌اید و فتنه‌ خواندید دیگری

مردی و  عشق و  فتوّت -  کرده‌اید  نابود

یک‌عدّه را  گفتید؛  خس‌اند و  خاشاک‌اند !

اُف بر آن؛ ذات ِ  بد ِ تان - ای قوم ِ حسود

برایِ آن‌کسی، که بَرده‌ی ِ تزویرتان نیست؛

مرگ‌خواهید، برای ِ خویش فرستید درود !

یا شُدید خام ِ ریا، یا - برده‌یِ زور و زر ید !

یا خداوند ِ بزرگ؛ عقل ِ  شما ها  را - ربود !

ملّتی؛ با ظلم و  بیداد ِ شما -  آتش گرفت !

خونْ- بپا کردید در مردم؛ چُنان آل ِسعود !

هرچه فتوا داده‌اند، با وطن - آن کرده‌اید

با زور و ریا؛ مردم ِ ما - نموده‌اید محدود

ملّت ِ پُر درد ِ مظلوم و ستمدیده‌ی ِ ایران

از این‌همه  حماقت - سال‌هاست  نیاسود

این‌همه  آتش نمودید - نشُد این درس‌تان ؟

آتشْ - به اختیارتان؛ چشم‌تان - کور نمود !

فتنه و فتنه‌گری؛ کار ِ این - قوم ِ شماست

خفه خواهید شُد؛ ز ِ این‌آتش - ز ِ این‌دود

دستْ‌ بِنهادید؛ سر ِ هرچه - لجن‌کردید آن

کویر و جنگل و جُلگه - ز ِ دریا،  تا به رود

باشد، گُذشتیم، روزها - همه یوم ِشما باد !

باشد - نرود،  وضع ِ وطن؛ روی، به بهبود !

باشد، هرچه تاراج نمودید، چپاول کردید

این‌همه بُردید و خوردید - گوارای ِ وجود

حصر ِ میر ِسبز ِدل‌ها؛ موسوی را بشکنید

تا وطن؛  شاد شود ... حداقل -  زود ِ زود

حسن_جهانچی

۹ دی‌ماه -  نود و هفت

جواب دندان شکن رهبرعزیزانقلاب به شعر سیمین بهبهانی ‼

جواب دندان شکن رهبرعزیزانقلاب

به  شعر سیمین بهبهانی

اول شعر سیمین رو بخونید

بعد شعر حضرت اقا رو ببینید

سیمین بهبهانی

من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟

من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟

تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟

من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟؟

من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.

من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟

گرچه دنیا سراب است به گفتار شما

من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟

تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!

و من از رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟

من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .

و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!

من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!

من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.

من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟

جوابیه مقام معظم رهبری

کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است,

بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است.

تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی،

میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است.

بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا،

میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است.

آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ،

میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است.

من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟

تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است.

تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟

گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است.

تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی،

شده ای نوکر دربار به ما مربوط است.

گر نبندیم بر پوزه او قلاده،

میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است.

گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را،

میشود غرق به ناچار به ما مربوط است.

مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی،

اربده  کوچه وبازار؟ به ما مربوط است.

تو که با چنگ و ربابت همه مردم را،

میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است.

به جهنم که خودت را بکشی در خانه،

در خیابان بزنی دار به ما مربوط است.

دین من داده اجازه که دخالت بکنم،

تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است.

امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر،

تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است.

اللهم عجل لولیک الفرج