ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
میتابی و گل میکند یک آسمان عشق
باران من و خورشید تو، رنگین کمان عشق
مجنون من و صحرا غزل، هر بیت یک گام
لیلا تو و در من جنون نغمهخوان عشق
از آفتاب چشم تو شعری سرودم
بارید در منظومهام یک کهکشان عشق
جان باخت در یادم زمان تا بیزمان مرگ
گل کرد در جانم کران تا بیکران عشق
گفتم: تو من، من تو، نه من، اصلاً همه تو
در من تو گفتی: پاسخ این چیستان عشق
با استعارات دل من آشنا شو
وقتی تو میگوید، بدان یعنی همان عشق
چون قصّۀ شب، چشمهایت را شنیدم
راوی نگاهت بود و گفت: این داستان - عشق...
تا در قنوتم عاشقانه جلوه کردی
کردم دعا: یارب، مرا آن ده که آن عشق!
عنوان فصلِ بیدلیهای خودم را
من مینویسم شعر امّا تو بخوان عشق
#سعید_سلیمان_پور