ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
گرانی و کمیاب شدن مجدد مرغ
ترک مرغ
دیدهام در خواب و رویا مرغ را
ترک باید کرد گویا مرغ را
دوش در صف پیرمردی داد زد
مرغ ما را خورده یا ما مرغ را
من نمیدانم چه طوری حذف کرد
مادر از کل غذاها مرغ را
با سویا تهچین و کتلت میپزد
کرده مثل یک معما مرغ را
مصرفش چربی خون میآورد
خوب شد کم خورد بابا مرغ را
باید انگاری فراموشش کنیم
هر خوراک پختنی با مرغ را
با حقوق کارمندی بعد از این
کی تو خواهی کرد پیدا مرغ را
همردیف خاویار و زعفران
قیمت آن برده بالا مرغ را
حذف کردیم از سبدهای خرید
خیلی از اقلام و حالا مرغ را
باید اکنون برگهبرگه مثل چک
توی یخچالت کنی تا مرغ را
قدقدش مجنون و رسوا میکند
از ازل کردند لیلا مرغ را
من که این را هم ندارم میکنم
توی قصابی تماشا مرغ را
از صفش پیدا ست چرخ روزگار
برده تا اوج ثریا مرغ را
توی صف در زیر پاهایم علف
سبز شد گفتم که آقا مرغ را
خوش به حال آن که باشد سبزهخوار
ترک کرده پیش از اینها مرغ را
رضا حسینپور
وطنز | بهترین شعرهای طنز