ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
وحشی همه را ز خواب انداختهاست!
غربی که به ما «سراب» انداختهاست
پرهای جهان ریخته کلاً! تازه
«یک شب» فقط او نقاب انداختهاست
فهیمه انوری
ماسکی به سر و اسلحهای در مشتم
بر ماشهی اسلحه نشست انگشتم
از روی تنوع که شده در شب جشن
با تیر زدم پنج نفر را کشتم
حسن اویسی
جفتک زده، عرعر به لبش، خر گشته
از خوف، تمام پاچهها تر گشته
ای غربپرست، کعبهی آمالت
انگار به خوی وحشیاش برگشته
فهیمه انوری
جشنمان کهنه شده باید زنم طرحی نوین
تا درآید از دماغ و گوشمان آدرِنالین
تیر باید واقعی باشد گلم مشقی نیار
واقعاً باید بترسند از فضای هالوین
مهدی پیرهادی
شده در جشن، جمعی لوچ و مفلوج
پرانتز از همینجا تا به یاسوج :))))))))))))
خدا را شکر «جوج» ما، خوراکیست
ولی جوجِ us، «یأجوج» و «مأجوج»
فهیمه انوری
یک نفر گفتا مسلسل را ببین
تیر میآید سویت، بنشین زمین
جان تو آخر نفهمیدیم ما
جنگ باشد یا که جشن هالوین!
حسن اویسی
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که این کله کدو با ما چهها کرد
نقاب از شش جهت با اینکه بستیم
هالوین ذاتمان را برملا کرد
طاهره ابراهیمنژاد
میان هالوینی بس مجلل
نشد یک لحظه در کارش معطل
برای وحشت بهتر در این جشن
کشید او روی مهمانان مسلسل
محمدعلی کمالیمقدم
بنگبنگ و بنگبنگ و بنگبنگ
جشن جنگ و جشن جنگ و جشن جنگ
توی جشن آمریکایی جای کیک
میخورد مهمان فقط تیر و تفنگ
فاطمهسادات پادموسوی
خیلی خفن و عجیب شادیم
عشق هیجان و جیغ و دادیم
گاهی هالوین و گاه کوروش
صاحبنظران حزب بادیم
طاهره ابراهیمنژاد
ما که هستیم زادهی ایران
نپرستیم مسلک عربان
عیدهاشان به درد ما نخورد
تا که داریم #هالوینمذگان
یاسر پناهی فکور
وطنز | بهترین شعرهای طنز