وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

شعری که از کتاب یحیی توسط جناب آقای شریعتی در برنامه امروز ( ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ) خوانده شد :

شعری که از کتاب یحیی  توسط جناب آقای شریعتی در برنامه امروز ( ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ) خوانده شد :

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند

همه اربــاب مقــاتل به تفــاهم گفتند

گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت

ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت

ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را

پســر ام بنین و پســر فــاطمه(سلام الله علیها) را

ماه را من چه بگویم که چنین ست و چنان

شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان

ماه ، در کسوت سقا به میان آمده بود

رود برخواست ، که موسی به میان آمده بود

رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد

رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد

ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده

غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده

رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت

داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت

دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست

چشم امید رباب است که بر شانه اوست

دستش افتاد ولی ، راه دگر پیدا کرد

کوه غیرت ، گرهِ کار به دندان وا کرد

عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند

داستان را همه ی اهل حرم می دانند

بعد عباس(علیه السلام) دگر آب سراب است ، سراب

غیر آن اشک که در چشم رباب است ، رباب

چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟

ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد...

بنویسید که در علقمه سقا افتاد

قطره اشکی شد و بر چادر زهراء(سلام الله علیها) افتاد

پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی

تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی

از تماشای تو مهتاب پر از نور شود

چشم شوری که تو را چشم زده کور شود

آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست

من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست

داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد

رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد

مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم

اتفاقیست که افتاده ، بیا برگردیم

آه !!! برخیز که گهواره به غارت نرود

دختر فاتح خیبر به اسارت نرود

شاعر : سید حمید رضا برقعی

#شعر#سید_حمیدرضا_برقعی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.