ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بوده این قانون جنگل، دستِ سلطانِ هویج
شکر یزدان بینصیبیم از مدیران هویج!
بر فراز تپه، آنها را قضاوت میکنید؟!
رفتهاند آنجا به استدعای باران هویج
کرده کف بازارمان از بیهویجی در کفَش
سوخت جانها در فراق و داغ فقدان هویج
پای سیب و چشم بلبل هاج و واج از ارزشش
کل وزن میوهها همارز دندان هویج
سفره تحریمِ درازآویزهای زینتیست!
با خیار و موز و بادمجان، مریدان هویج
چون سوارم شد سیاست، با چماقش میزند
بر سرم تا برنگردم از خیابان هویج
دست تقدیر، از قضا سرکنگبین صفرا فزود
تا گران شد، برملا شد راز پنهان هویج
شعر «ناکس کس نمیگردد» عوض شد، کس شدند
ناکسانی با نشستن بر سر ران هویج
محمد عظامی
وطنز | بهترین شعرهای طنز