وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

اشعار روز یازدهم محرم

اشعار روز یازدهم محرم

رسید وقت سفر ، سر به زیر شد زینب

حسینْ چشم تو روشن ! اسیر شد زینب

هزار زخم ، روی پیکرت دهن وا کرد

هزارسالْ زِ داغ تو پیر شد زینب

چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد

چقدر زخمیِ مُشْتی فقیر شد زینب

گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد

غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب

همان زمان که به سر نیزه ها هُلَشْ دادند

نشست و حرف نزد ، گوشه گیر شد زینب

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.