ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بداههی آیینی شاعران راهراه تقدیم به حضرت عبدالله بن حسن
علیه السلام
ای وای عمو در وسط معرکه تنهاست
باید بشتابم نکند حرمله آنجاست
فخریست شهادت که به ما ارث رسیده
چون مادر ما، دخت نبی، حضرت زهراست
چون من بشود مرد، هر آن طفل که بیند
یک سمت عمو، سمت دگر لشگر اعداست
این دست فدایت، اگر افتاده روی خاک
صد شکر که فردا سر من پیش تو بالاست
هر عضو مطهر که دراین خاک فتاده
آیات خداوندیِ تطهیر وَ طاهاست
زینب نتوانست شود مانع من چون
این قوم درآمیخته با غیرت دریاست
هرکس که به دل بغض حسن داشت بیاید
یک شیرپسر آمده که حل معماست!
دیوان و ددان منبر و محراب گرفتند
این خون حسین است که بر دامن صحراست
شمشیر ندارم ولی از تیغِ زبانم
دشمن به زمین خورده و افتاده سپرهاست
دست و سر و سامان و وجودم به فدایت
دستی که نیفتد به ره عشق تو، بیجاست
مانند حسن، حب تو در سینه نهادم
میراث پدر، بر دل من نیز هویداست
تنهایی تو در وسط معرکه بی شک
بر حکم حمایل شدن دست من امضاست
آغوش عمو جای سه تا مجلس روضهاست
تابوت پدر، میخ در و مقتل سقّاست
زشت است بمانم وَ ببینم سر اصغر
بر نیزه بلند است و مرا غرق تماشاست
غم نیست اگر در قدمت دست من افتد
گر جان بدهم در ره ارباب چه زیباست
بگذار که از خیل شهیدان تو باشم
ای آنکه دل از عشق تو دیوانه و شیداست
هر چند سلاحی به کفم نیست عمو جان
این سینه و دستم سپر حملهی اعداست
دست و سر و جانم به فدای تو عمو جان
عبدالهام و هدیهی من هدیهی باباست
جان شد به فدای تو و آن لحظهی زیبا
لبخند زدم، چون پدرم محو تماشاست
بداهه سرایان
احمد رفیعی وردنجانی، محمدباقر منصورسمائی
ناهید رفیعی، ابوالقاسم سیفی، سجاد فرخنژاد
فریبا رئیسی، محمدعلی جعفری
محمد عظامی، مرضیه قاسمعلی
رضا حسینپور، فهیمه انوری، مهنا صادقی
محمدرضا هادیزاده، سیدمحمد صفائی
فرشته پناهی، ابراهیم صفائی، بانو محسنپور
محمد صبوریان، محمود حسنی مقدس
طاهره ابراهیم نژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز