وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

بداهه‌ی شاعران راه‌راه به مناسبت شهادت جان‌سوز فاطمه‌ی مرضیه (س)

بداهه‌ی شاعران راه‌راه

به مناسبت شهادت جان‌سوز فاطمه‌ی مرضیه (س)

نفس‌نفس زدنت ختم سوره‌ی طاهاست

میان بغض ترت آیه‌های من پیداست

شکسته‌ای و‌ مرا تکه‌تکه می‌باری

تمام غصه‌ی تو غربت من و فرداست

دلت گرفته ز همسایه‌های بی‌انصاف

چقدر طعنه شنیدی که: «هر شبت احیاست»

تو می‌روی! چه کند حیدرت که بعد از تو

میان معرکه با دشمنان تک‌و‌تنهاست

به دوش می‌کشم آوار بی‌وفایی را

پس از تو کوچه‌ی این شهر سرد، واویلاست

مدینه خام شد و اهل آن نفهمیدند

غبار چادر تو آبروی این دنیاست

مناره خم شد و تسبیح بر زمین افتاد

برای اشک تو در عرش مرثیه برپاست

گرفته در بغل خویش آسمان زانو

صدای هق‌هق ماه و ستاره‌ها بالاست

تو عصمت ملکوتی تو عصمت‌اللهی

تو بوده‌ای که جهان هست و اینقدر زیباست

تمامِ دلخوشیِ خانه‌ی علی برخیز!

جهانِ بی تو مصیبت‌سرای عاشق‌هاست

حجاب از رخ ماه کبود خود بردار

مگیر روی ز مولا که آخرین نجواست

هلال ماه! علی سر به چاه خواهد برد

پس از تو حال علی مثل عصر عاشوراست

هماره دیدن «کوثر» قرار جانم بود

خودت بیا و بخوان «عصر»، در دلم غوغاست!

امید قلب علی چشم خویش را وا کن

که چشم تار علی سخت بین خوف و رجاست

انیس ناحله‌الجسم من ز جا برخیز!

ببین که غربت حیدر چه سخت و جان‌فرساست

پس از تو خانه‌ی ما صحن بیت‌الحزان است

همین مکان مقدس که کعبه دل‌هاست

بگو چه بر سرت آمد به کوچه، یاس نبی!

که چشم خیس حسن، همچو ابر باران‌زاست؟

چه شد که آینه‌ها جملگی تَرَک خوردند؟

مگر غبار غمت فاطمه! چه حد عظمی‌ست؟

فدای غربت محسن، که پیش از آمدنش

مدافع حرم و پشتوانه‌ی باباست

شکست دست تبر شاخه‌های سبزت را

خزان رسید! جهان بی‌بهار بی‌معناست

عزیزِ قلب محمد، انیس حزن علی!

تمام عمر جهان بعد تو شب یلداست

تو خوب دِین خودت را به دین ادا کردی

غروب کردی و بعدت نمازِ شهر قضاست

طلوع کوثری و نسل دشمنت ابتر

تو آفتابی و نورت همیشه پابرجاست

به هر طرف نگرم ردّی از حماسه‌ی توست

ز جانفشانی تو خیمه‌ی علی بر پاست

تو می‌روی و رسد امتداد غصه‌ی تو

به آن دمی که سر کهنه‌ پیرهن دعواست....

برای پیش تو ماندن زمان مجال نداد

بهشت می‌طلبد دل‌، که وعده‌گاه آنجاست

شهید راه علی، راه را نشان دادی

که بی‌نشانی قبر تو مُهر این امضاست

بداهه سرایان:

ناهید رفیعی، سوده سلامت

فریبا رئیسی، فرشته پناهی

مینا گودرزی، طاهره ابراهیم‌نژاد

محمد سلامی، سیدمحمد صفایی

ایمان قیلاوی‌زاده، مهدی پیرهادی

حامد سنگونی، مهدی امام‌رضایی

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.