وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)
وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

وبلاک شخصی هادی لطفی پیربستی ( اشــــــــــــعارجمع آوری شده)

سال‌روز گران شدن یک‌شبه‌ی بنزین

سال‌روز گران شدن یک‌شبه‌ی بنزین

شیخ ما خوابید و رأیش رفت و آخر هم نشد

حال او بد شد از ان ایام و بهتر هم نشد

گفته‌بودم بعد از آن دیگر نمی‌خوابم ولی

مدتی با چوب زیر پلک شد، دیگر نشد

یک شبی چرتی زدیم و سوخت حامل‌های سوخت

شد دعامان که نگردد خاکمان بر سر، نشد

دو که نه، شد سه برابر خرج خودرو یک‌شبه

آرزو کردم پرایدم صبح گردد خر، نشد

هر چه کردم با ادب باشم نیاید بر لبم

یادی از اقوام دولت، عمه و مادر، نشد

قصدمان شد معترض گردیم بر این واقعه

اعتراضی بی‌هیاهو و بدون شر نشد

آتشی افروخت بر اموال مردم هر چه من

سعی کردم که نسوزد چوب خشک و تر، نشد

بین این فتنه شدم داور، شود ختم به خیر

سهم داور این میان جز اگزوز خاور نشد

مانده‌ام اینک من و بنزین و مال سوخته

ای خدا چون من طلا چوبی ز هر دو سر نشد

لحظه‌ای این مملکت راحت به حال خود نماند

لحظه‌ای این گربه‌ی آرامِ بی‌سر، خر نشد!

یاسر پناهی فکور

وطنز بهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.